No Image
خوش آمديد!
به مناسبت روز کارگر پيوند ثابت

ای رنجبر
تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر      

    ریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر

زین همه خواری که بینی زآفتاب و خاک و باد    

  چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر

از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی         

 چند می ترسی زهر خان وحباب ای رنجبر

جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز   

  وندرآن خون دست و پایی کن خضاب ای رنجبر

دیو آرزو خود پرستی را بگیر و حبس کن  

  تا شود چهر حقیقت بی حجاب ای رنجبر
حاکم شرعی که بهر رشوه فتوا می دهد     

   کی دهد عرض فقیران را  جواب ای رنجبر
آن که خود را پاک می داند ز هر آلوده گی  

   می کند مردار خواری چون غراب(۱) ای رنجبر
گر که اطفال تو بی شامند شب ها باک نیست   

  خواجه تیهو می کند هرشب کباب ای رنجبر
گر چراغت را نبخشیده است گردون روشنی   

  غم مخور می تابد امشب ماهتاب ای رنجبر
در خور دانش امیرانند و فرزندانشان            

  تو چه خواهی فهم کردن از کتاب ای رنجبر
مردم آنند کز حکم و سیاست آگهند       

  کارگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر

هر که پوشد جامه ی نیکو بزرگ و لایق است

  رو تو صدها وصله داری بر ثیاب(۲) ای رنجبر

جا مه ات شوخ است و رویت تیره رنگ از گرد و خاک

  از تو میبایست کردن اجتناب (۳)ای رنجبر

هر چه بنویسند حکام اندر این محضر رواست

 کس نخواهد خواستن ز ایشان حساب ای رنجبر

پروین اعتصامی

۱- کلاغ، زاغ

۲-جامه، لباس

۳- دوری

نظرات[۰] | دسته: گلچین شعر | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
شعر مادر پيوند ثابت

شعر

آسمان
را گفتم
می توانی آیا

بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه
روح مادر گردی

صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز

من برای این کار
کهکشان کم دارم

نوریان کم دارم
مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم

شعر خاک

را پرسیدم
می توانی آیا

دل مادر گردی
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی

گفت نی نی هرگز
من برای این کار

بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم

شعر این جهان را گفتم
هستی کون ومکان را گفتم

می توانی آیا
لفظ مادر گردی

همه ی رفعت را
همه ی عزت را

همه ی شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی

گفت نی نی هرگز
من برای این کار

آسمان کم دارم
اختران کم دارم

شعر رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت ونام ونشان کم دارم

آن جهان راگفتم
می توانی آیا

لحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی

گفت نی نی هرگز
من برای این کار

باغ رنگین جنان کم دارم
آنچه در سینه ی مادر بود آن کم دارم

شعر روی کردم با بحر
گفتم اورا آیا

می شود اینکه به یک لحظه ی خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی

عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی

گفت نی نی هرگز
من برای این کار

بیکران بودن را
بیکران کم دارم

ناقص ومحدودم
بهر این کار بزرگ

شعر قطره یی بیش نیم
طاقت وتاب وتوان کم دارم

 صبحدم را گفتم
می توانی آیا

لب مادر گردی
عسل وقند بریزد از تو

لحظه ی حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی

گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید زلبان مادر

به بهار دگری نتوان یافت

شعر

دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیات

من ازان لذت جان
که بود خنده ی اوچشمه ی آن

من ازان محرومم
خنده ی من خالیست

زان سپیده که دمد از افق خنده ی او
خنده ی او روح است

خنده ی او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم

روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم
 شعرکردم از علم سوال

می توانی آیا
معنی مادر را

بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز

من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم

قدرت شرح وبیان کم دارم
 درپی عشق شدم

تا درآئینه ی او چهره ی مادر بینم

دیدم او مادر بود

 مادر

دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل

دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او درپرش نبض سحر

دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظه ی روئیدن باغ

از دل سبزترین فصل بهار
لحظه ی پر زدن پروانه

در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او درهمه ی زیبایی

بلکه او درهمه ی عالم خوبی, همه ی رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود


نقل از تبیان
منبع: سایت صبح امید
تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی

 

 

نظرات[۰] | دسته: گلچین شعر | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
۱۰ عامل افسردگی از نظر قرآن پيوند ثابت

با دقت در آیات و روایات و مراجعه به منابع دینی عوامل ذیل که یکی پس از دیگری بیان می شود به عنوان علل و عوامل نگرانی، اضطراب، افسردگی و سایر بیماری های روحی، مطرح می شود که بیشتر جنبه شناختی دارند. هر چند عوامل دیگر نیز وجود دارند. در این مقاله به ریشه برخی از این تنیدگی ها که در قرآن کریم آمده است اشاره می کنیم.

۱٫کفر و بی ایمانی

هر چند کفر در بینش اسلامی خود نوعی بیماری روانی است، لکن به نوبه خود یکی از علل بیماری روانی است؛ زیرا کفر یکی از موانع شناخت و درک صحیح واقعیات و حقایق است. به واسطه کفر، ابزار اصلی شناخت یعنی قلب، چشم و گوش از کار می افتد «خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلُوبِهِم وَ عَلی سَمْعِهِم وَ عَلی اَبْصَارِهِم غِشَاوَه؛(۱)؛ خداوند بر دل ها و گوش ها و چشم های شان پرده افکنده است» و این یعنی ظلمت و گمراهی مطلق که در آیه دیگر فرمود: «وَ مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ نُورَاً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ؛(۲) کسی که برای خدا برای او نوری قرار نداده برای او نور نیست» و این تاریکی و ظلمت مطلق همان ایجاد زمینه بالقوه برای اضطراب، تشویش درونی و نگرانی های روحی است.

۲٫ فراموشی یاد خدا و اعراض از آن

نظرات[۰] | دسته: قرآن, کمی به خود برسیم | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
نعره ی مستانه پيوند ثابت

 

خــدایـــا ! در پـذیــر ایـن نعــــره ی مـسـتـــانه ی مـا را

                                مـکــن نـومـیـــد از حســـن قبــول افســـانه ی مــــا را

در آن صـحـــرا کـه چـون برگ خــزان انجــم فــرو ریــزد

                               بــه آب روی رحـمــــت، سـبـــز گـــردان دانــه ی مــا را

تو کز خون شیر و نوش از نیش و گل از خار می سازی

                                   به چشم خلق، شیرین ساز تلخ افسانه ی مــــــا را

اگر چه بحر رحمت بی نیاز است از حساب ما

                                   به بــــــــــــــاد آستین مشکن دل پیمانه ی مـــــا را  

زمـیـــــن مـــرده احیـــا کـــردن آیـیــن کـــــرم بـاشـــد

                                چــراغـــان کــن به داغ خــود دل ویرانــــه ی مـــــا را

ز بـیـــم گـفتــگـوی حـشــــر فـــــارغ دار دل صـــــــائب                

                               شـفـــاعــت مـی کـنــد عشقــش دل دیــوانـه ی مـا را


از لابلای گفته ها/ سید محمد جواد مهری/صفحه ۱۰۹-۱۱۰/ انتشارات حضور

 

نظرات[۰] | دسته: مناجات | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
بالاترین آرزوهای سقراط پيوند ثابت
پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند:
بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟
پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان « آتن» صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم:
ای دوستان عزیز! چرا با این حرص و ولع، بهترین و عزیزترین سالهای زندگی خود را به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید، در حالی که آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید، همت نمی گمارید؟!
در لابلای گفته ها/ سید محمد جواد مهری/صفحه ۲۳۹/انتشارات حضور/

نظرات[۰] | دسته: داستانک | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
برتر و بدتر پيوند ثابت

امیر المومنین علی (ع) می فرماید:

ای مردم:

۱- هیچ شرافتی بالاتر از اسلام نیست.

۲- و هیچ کرامت و بزرگواری برتر از تقوا نیست.

۳- و هیچ پناهگاهی، امن تر از پارسایی نیست.

۴- و هیچ شفاعت کننده ای رستگارتر از توبه نیست.

۵- و هیچ گنجی سودمندتر از دانش و علم نیست.

۶- و هیچ عزتی بالاتر از بردباری و صبر نیست.

۷- و هیچ حسب و نسبی، بهتر از ادب نیست.

۸- و هیچ مشقتی بدتر از خشم و غضب نیست.

۹- و هیچ جمال و زیبایی بیشتر از عقل و خرد نیست.

۱۰- و هیچ بدی و شری، بدتر از دروغ نیست.

۱۱- و هیچ حافظ و نگهبانی، نگهدارنده تر از سکوت نیست.

۱۲- و هیچ لباسی زیباتر از عافیت و تندرستی نیست.

۱۳- و هیچ غائبی نزدیکتر از مرگ نیست.

از لابلای گفته ها/سید محمد جواد مهری/صفحه ۹۰/انتشارات حضور

نظرات[۰] | دسته: احادیث | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
سخت ترین و مفیدترین مدیریت دنیا پيوند ثابت



خانواده مثل هر اجتماع دیگری نیاز به یک مدیر دارد اما شیوه ی مدیریتی در خانواده با مکان ها و گروه های دیگر متفاوت است و هنر خاص خود را می طلبد. اقتدار مدیر خانواده در کنار تفاهم و همدلی و همچنین مشورت با اعضا می تواند در موفقیت نهاد خانواده و تک تک اعضای آن موثر باشد.


 نادر در اداره یک مدیر خوب و موفق است. او ۳۵ پرسنل دارد که بخوبی از عهده مدیریت آنان برمی آید و واحد تحت نظرش نمونه است، اما وقتی به خانه می رسد همه چیز تغییر می کند. او کاملا از کارهای خانه کنار می کشد. به خانه نرسیده حالت استراحت می گیرد و ذهن و جسم خود را کاملا رها می کند. نادر فکر می کند خانه خوابگاه است و محل کار، زندگی واقعی اوست.مدیر موفق ما در خانه یک مرد شکست خورده و یک بابای بی نظم و یک شوهر کسل کننده و گاهی دیکتاتور به شمار می رود. او وقتی به خانه می رسد، انگار دیگر از زندگی دست می کشد و می گذارد زندگی روال خود را طی کند.

نظرات[۰] | دسته: کمی به خود برسیم | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
فاطمه (س) در کلام الهی پيوند ثابت

 


قرآن کریم، خداوند را نور آسمان‌ها و زمین می‌خواند و تصریح می‌کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می‌کند. در ادامه می‌فرماید: «[این نور هدایت] در خانه‌هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه‌هایی که نام خدا در آن‌ها ذکر می‌شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی‌کند و می‌ترسند از روزی که در آن، دل‌ها و چشم‌ها زیر و رو می‌شود، صبح و شام در آن‌ها، تسبیح او می‌گویند.»(۱)



بدین لحاظ در این مجال به بررسی برخی از آیات قرآن و بیان پاره‌ای از این حقایق می‌پردازیم.

خانه فاطمه (س) جلوه گاه نور هدایت الهی

قرآن کریم، خداوند را نور آسمان‌ها و زمین می‌خواند و تصریح می‌کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می‌کند. در ادامه می‌فرماید: «[این نور هدایت] در خانه‌هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه‌هایی که نام خدا در آن‌ها ذکر می‌شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی‌کند و می‌ترسند از روزی که در آن، دل‌ها و چشم‌ها زیر و رو می‌شود، صبح و شام در آن‌ها، تسبیح او می‌گویند.»(۱)

هنگامی که پیامبر خدا (ص) آیات مذکور را تلاوت کرد، یکی از اطرافیان حضرت پرسید: یا رسول الله! این خانه‌ها کدام خانه‌هایند؟ فرمود: «خانه های انبیا». ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا خانه فاطمه و علی از مصادیق این آیه است؟ پاسخ شنید: «آری، از برترین مصادیق آن است.»(۲)

دریای فضیلت

ذیل این آیه که می‌فرماید: «(خداوند) دو دریا را در کنار یکدیگر قرار داد؛ در حالی که با هم تماس دارند. در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی‌کند.»(۳)، از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «علی و فاطمه، آن دو بحر عمیقی‌اند که هیچ یک را بر دیگری برتری نیست. بین آن دو، واسطه ای است که همان رسول خداست و محصول این بحر عمیق، لؤلؤ و مرجان است که آن دو، حسن و حسین هستند.»(۴)

ثعلبی در تفسیر خود، از سفیان ثوری نقل می‌کند: «مرج البحرین یلتقیان» یعنی فاطمه و علی، و منظور از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین و مراد از «بینهما برزخ» رسول خداست.»(۵) ابوسعید خدری نیز آیات یاد شده را همین سان تبیین و تفسیر می‌کند.(۶)

خداوند در حمایت از پیامبر (ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود: «ای پیامبر (ص)، ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان)، عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»

کوثر رسول الله (ص)

حضرت خدیجه برای پیامبر (ص) فرزند پسری به دنیا آورده بود که عبدالله نام گرفت، اما پس از مدتی از دنیا رفت. روزی از روزها، یکی از سران مشرکان به نام عاص بن وائل، پیامبر (ص) را هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات کرد و با وی به گفتگو پرداخت. گروهی از سران قریش که این گفتگو را دیده بودند، به محض ورود عاص بن وائل به مسجد از او پرسیدند: با چه کسی گفتگو می‌کردی؟ گفت: با آن «ابتر» (۷)! خداوند در حمایت از پیامبر (ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود: «ای پیامبر (ص)، ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان)، عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»(۸)

مفسران کلام الهی، «کوثر» را خیر و برکت بسیار معنا کرده و گفته‌اند: «مقصود از آن، فراوانی نسل و ذریه پیامبر (ص) است و این معنا از طریق فرزندان فاطمه (س) محقق شده است؛ به گونه ای که عدد ذریه او از شمارش خارج است و این روند تا روز قیامت تداوم دارد.»(۹)

بسیاری از بزرگان علمای شیعه، وجود مبارک فاطمه زهرا (س) را روشن‌ترین مصداق کوثر قلمداد کرده‌اند؛ زیرا شأن نزول آیه، بیانگر این است که بت پرستان مکه، پیامبر (ص) را متهم به مقطوع النسل بودن می‌کردند و قرآن ضمن نفی گفتار آنان، به پیامبر (ص) می‌فرماید: «ما به تو کوثر عطا کردیم.» از این تعبیر چنین برداشت می‌شود که این خیر کثیر (کوثر)، همان فاطمه زهرا (س) است.(۱۰)

حقیقت شب قدر

امام صادق (ع) درباره آیات نخستین سوره قدر (۱۱) فرمود: «لیله (مقصود حقیقی از آن شب)، فاطمه است و قدر، خداوند است. بنابراین هرکس فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست، بشناسد، شب قدر را درک کرده است و حقیقت این است که فاطمه (س) فاطمه نامیده شد، چون خلایق از شناختش ناتوان گشتند. (۱۲)

فاطمه (س)، بهترین الگو

خداوند به پیامبر (ص) خویش می‌فرماید: «خانواده‌ات را به نماز فرمان بده و بر آن پایدار باش.»(۲۱) در این زمینه می‌نویسند: از زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر خدا (ص) پیوسته، هنگام نماز، بر در خانه علی و فاطمه (س) حاضر می‌شد و می‌فرمود: «خداوند، شما را رحمت کند؛ هنگام نماز است. به درستی جز این نیست که خداوند می‌خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند. (۲۲)»(۲۳)

پیامبرخدا (ص) با عبارات «خداوند می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند»، به همگان فهماند که آیه تطهیر، در شأن اهل بیت است و علت دعوت به نماز، بی تفاوتی علی و فاطمه (س) به عبادت نیست، بلکه از باب الگودهی به مسلمانان است و آن دو بزرگوار، مبرا از هر قصور و تقصیری در اجرای دستورهای الهی‌اند. برخی از اصحاب در این رابطه نقل می‌کنند: پیامبر (ص) نه ماه پی در پی این کار را انجام داد. (۲۴)

اسوه ایثار و اخلاص

امام حسن و امام حسین (ع) در خردسالی بیمار شدند. رسول الله (ص) همراه جمعی از یاران خویش به عیادت آن‌ها آمدند. سپس به علی (ع) فرمودند: ای اباالحسن! خوب است برای شفای دو فرزند خویش، نذری کنی. از این رو، علی (ع)، فاطمه (س) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفای این دو کودک، سه روز «روزه» بگیرند.

در پایان داستان ایثار و فداکاری اهل بیت (ع) آمده است که فرشته وحی الهی نازل شد و فرمود: ای محمد! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می‌گوید. سپس، سوره «هل اتی» را بر او خواند. (۲۷)

خداوند در این سوره، سه صفت آشکار و برجسته این خانواده را- که فاطمه (س) نیز یکی از آنان است- متذکر می‌شود که عبارت است از :

۱٫ وفای به نذر: «به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، بیمناک اند»(۲۸)

۲٫ ایثار: «و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند»(۲۹)

۳٫ اخلاص: «ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم»(۳۰)

برترین زن مسلمان

هنگامی که پیامبر (ص) با مسیحیان نجران درباره مسیحیت و نفی الوهیت حضرت عیسی (ع) گفتگو می‌کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذیرفتند، خداوند به پیامبر (ص) خویش دستور داد با آن‌ها «مباهله» کند. آن حضرت در حالی که برای مباهله حضور یافت که حسین (ع) را در آغوش داشت و دست حسن (ع) را گرفته بود و فاطمه (س) پشت سرش می‌آمد و علی هم پشت سر فاطمه (س) قرار گرفته بود. پیامبر (ص) به اهل بیت خود فرمود: «وقتی دعا کردم، آمین بگویید».

اما اسقف نجران با دیدن آن چهره‌های پرجاذبه الهی گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جایش برکند، می‌کند، مباهله نکنید که هلاک می‌شویم و بر روی زمین یک نصرانی تا روز قیامت باقی نمی‌ماند. بنابراین، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دین خود باقی بمانند و در نهایت، با آن حضرت توافق کردند که جزیه بپردازند.(۳۱)

این واقعه زمانی بود که خداوند فرمود: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز هم) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.»(۳۲)

محبت کوثر، مزد رسالت

خداوند خطاب به پیامبر (ص) خویش می‌فرماید: «بگو هیچ پاداشی از شما (بر رسالتم) درخواست نمی‌کنم، جز دوست داشتن نزدیکان را» (۳۵). این آیه، مودت و محبت نسبت به نزدیکان پیامبر (ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پیغمبر (ص) معرفی می‌کند و آن را از امت مسلمان می‌خواهد. ابن عباس روایت می‌کند: وقتی این آیه نازل شد، به پیامبر (ص) عرض کردند: «یا رسول الله! آنانی که محبت و مودت آن‌ها بر ما واجب شده است، چه کسانی اند؟» فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین (ع)»(۳۶)

پی نوشت‌ها :

۱٫ «فی بیوت اذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال…»نور/۳۶ و ۳۷٫

۲٫ الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، تحقیق: ابو محمد ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ ۱، ۱۴۲۲ ق، ج ۷، ص ۱۰۷٫

۳٫ «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان». الرحمن/ ۱۹ و ۲۰٫

۴٫ ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، تحقیق: علاء الدین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ ۱، ۱۴۱۸ ق، ج ۱، ص ۱۳۹٫

۵٫ الکشف و البیان، ج ۹، ص ۱۸۲٫

۶٫ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۷۷، ح ۳۹۰٫

۷٫ «مشرکان مکه، پیامبر (ص) را پس از وفات پسرانش از روی طعنه «ابتر» صدا می‌زدند؛ چون فرزند پسری نداشت.»

۸٫ «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر».کوثر/۱-۳٫

۹٫ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق، ج ۱۰، ص ۴۵۸-۴۶۰٫

۱۰٫ برگزیده تفسیر نمونه، احمد علی بابایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۶، ۱۳۷۹ ش، ج ۵، ص ۵۹۹-۵۶۰٫

۱۱٫ «انا انزلناه فی لیله القدر».قدر/۱٫

۱۲٫ تفسیر فرات کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۶ ق، ص ۵۸۱ و ۵۸۲، رقم ۷۴۷؛ بحارالانوار، تحقیق: محمود دریاب، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ ۱، ۱۴۲۱ ق، ج ۱۸، ص ۵۲٫

۲۱٫ «وامر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها». طه/۱۳۲٫

۲۲٫ «الصلاه رحمکم الله «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت».

۲۳٫ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۸۱، ح ۵۲۶٫

۲۴٫ الکشف و البیان، ج ۸، ص ۴۲٫

۲۷٫ الکشاف، ج ۴، ص ۶۷۰ و ۶۷۱؛ التفسیر للعیاشی، ج ۳، ص ۱۶۳-۱۶۵؛ الکشف و البیان، ج ۱۰، ص ۹۹-۱۰۱؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۲۰۹ و ۲۱۰؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۰۰-۳۰۲، ح ۱۰۴۲؛ تذکره الخواص، ابن جوزی، بیروت، مؤسسه اهل البیت، ۱۴۰۱ ق، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۰۸ و ۱۰۹٫

۲۸٫ «یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیراً».انسان/ ۷٫

۲۹٫ «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا». انسان/ ۸٫

۳۰٫ «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا». انسان/ ۹٫

۳۱٫ ر. ک: الکشاف، ج ۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷؛ الکشف و البیان، ج ۳، ص ۸۵ و ۸۶٫

۳۲٫ «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین». آل عمران/۶۱٫

۳۵٫ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی». شوری/ ۲۳٫

۳۶٫ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۴؛ الطرائف، ص ۱۱۲، ح ۱۶۷؛ الکشف و البیان، ج ۸، ص ۳۱۰؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۸؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۵۸، ح ۳۵۲؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳، ح ۳۵۹؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۹۶٫

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره ۷۷.

نویسنده:مرتضی حسینی شاه ترابی

نقل از سایت تبیان

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
مرا در شب غسل بده و کفن کن! پيوند ثابت

آسمانی ها بر گرد خورشید 

یکی از کتابهای مفیدی که درباره حضرت زهرا سلام الله علیها به رشته تحریر درآمده کتاب «۵۰۰ سوال حول السیده فاطمه الزهراء علیها السلام» نوشته الشیخ ماجد ناصر الزبیدی است.

نویسنده، کتاب خود را با طرح ۵۰۰ سوال درباره حضرت زهرا سلام الله علیها و پاسخ به آنها سامان بخشیده و سعی کرده است در قالب همین سوالها به مهمترین فرازها و موضوعات مورد بحث در زندگی آن حضرت از ولادت تا شهادت بپردازد.

او در پرسش ۴۶۸ ، آخرین روز از حیات پربرکت اما کوتاه آن بانوی بی قرینه را موضوع سوال قرار داده و در مقام پاسخی مختصر به این سوال با تکیه بر منابع تاریخی و حدیثی که رویه این کتاب است می‌نویسد:

رُوِیَ ان السیده فاطمه بعد ما اغتسلت و لبست بثیابها الجدیده ؛ روایت شده که در روز آخر حضرت فاطمه سلام الله علیها خود را شستشو داد و لباس نو بر تن کرد. سپس سلمی همسر ابی رافع (در بخی نقلها نام اسماء بنت عمیس به چشم می خورد) را به پیش خود فراخواند و به او فرمود:

«أفرشی فراشی وسط البیت؛ بسترم را در وسط اتاق پهن کن».

با شنیدن این سخن قلب اسماء به تپش افتاد و دریافت که وقت سفر نزدیک شده و بانوی دو عالم در آستانه پرکشیدن است.

آنچه را زهرا سلام الله علیها خواسته بود انجام داد و آن حضرت را به بستری که در وسط اتاق آماده کرده بود منتقل کرد.

سیده نساء عالمین در بستر رو به قبله دراز کشید، «واضعهً یدها تحت خدها» ؛ در حالی که دست مبارک را زیر صورت قرار داده بود.

تمام این ماجرا بعد از آن بود که حضرت، خودش غذایی را برای کودکانش آماده کرده بود.

نقل است که حضرت آن روز دو دخترش زینب و ام کلثوم سلام الله علیهما را به خانه یکی از آشنایان فرستاده بود،  «لئلا تشاهدا موت امهما» ؛ تا دختران شاهد جان دادن مادرشان نباشند.

از برخی احادیث استفاده می شود که امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام در آن وقت بیرون از خانه به سر می بردند و در آن ساعات پایانی حیات زهرای اطهر در منزل نبودند و فقط اسماء در خانه بود. برخی روایات هم به حضور فضه ، خادمه حضرت اشاره دارند.

فرمود: « آیا شما هم می بینید آنچه را من می بینم؟»

به ایشان عرض کردند: مگر شما چه می بینید؟

فرمود: «اینها گروههایی از اهل آسمانند و این جبرائیل است و این پدرم رسول خدا است

لحظه احتضار و پرکشیدن فرا رسید. بانوی دو عالم به نقطه ای خیره شد و فرمود:

« السلام علی جبرائیل السلام علی رسول الله اللهم مع رسولک اللهم فی رضوانک و جوارک و دارک دار السلام؛

سلام خدا بر جبرائیل ؛ سلام خدا بر رسول خدا ؛ خدایا مرا در جوار فرستاده ات قرار بده ؛ پروردگارا مرا در رضوان و در کنار خودت و خانه خودت که مقام امنیت و سلامت است مأوی ده!»

سپس فرمود: « آیا شما هم می بینید آنچه را من می بینم؟»

به ایشان عرض کردند: مگر شما چه می بینید؟

فرمود: «اینها گروههایی از اهل آسمانند و این جبرائیل است و این پدرم رسول خدا است که می فرماید:

یا بنیه اقدمی فما امامک خیر لک ؛ عزیز دلم! بیا که آمدنت بهتر از ماندنت است.»

بعد از این سخنان، فاطمه سلام الله علیها چشم گشود و فرمود: «و علیک السلام یا قابض الارواح».

با این عبارت پاسخ سلام جبرائیل را داد و بعد به او فرمود:

«عجّل بی و لا تعذّبنی ؛ در ستاندن جان من تعجیل کن و از تو می خواهم که باعث سختی و رنجش من نشوی.»

و بعد به پروردگار عرض کرد:

«الیک ربّی و لا الی النّار ؛ خدایا مرا به سوی خودت و بهشتت ببر ؛ نه به سوی آتش غضبت.»

سپس چشمهایش را بست و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

با دیدن این صحنه اسماء گریبان چاک کرد و خود را روی بدن مبارک انداخت و بر آن پیکر بی جان بوسه زد و این در حالی بود که می گفت:

فاطمه جان ! وقتی به خدمت پدرت رسول خدا شرفیاب شدی سلام من، اسماء بنت عمیس، را به او برسان

.(۱)

اینکه آن لحظه جانگداز چه زمانی از روز بود سوالی است که پاسخهایی به آن داده اند. برخی لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را بعد از نماز عصر یا اوایل شب می دانند و برخی بر این باورند که این واقعه بین نماز مغرب و عشا اتفاق افتاده است.(۲)

یا علی من فاطمه دختر رسول خدایم که خداوند مرا همسر تو قرار داد تا در دنیا و آخرت در کنار تو باشم. تو نسبت به دیگران بر من اولی تری بنابراین وصیت می کنم که: حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل ؛ مرا در شب حنوط کن غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و مرا شبانه به خاک بسپار و کسی را هم خبر نکن

از ابن عباس روایت شده (۳) وقتی فاطمه سلام الله علیها چشم از جهان فروبست اسماء با اضطراب و نگرانی از خانه خارج شد که با امام حسن و امام حسین علیهماالسلام برخورد کرد. آن دو پرسیدند: مادرمان کجاست؟ اسماء پاسخی نداد. وارد خانه شدند دیدند که مادر در بستر است و حرکتی نمی کند. او را حرکتی داد و دریافت که مادر از دنیا رفته است. رو به برادر کرد و گفت: «یا اخا آجَرَکَ اللهُ فی الوالده»هر دو «یامحمدا» و «یا احمدا» گویان از خانه خارج شده و خبر را امیرالمومنین علیه السلام که در مسجد بود رساندند. با شنیدن خبر امیرالمومنین علیه السلام از خود بیخود شد. به خود که آمد همراه حسنین علیهماالسلام به خانه بازگشت و دید که اسماء بر بالین فاطمه سلام الله علیها نشسته و اشک می ریزد.

علی علیه السلام آمد و پوشش روی صورت همسرش را کنار زد. نگاهش به نوشته ای افتاد که در کنار بالین او بود. در آن نظر کرد و دید نوشته است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«این وصیت نامه فاطمه دختر رسول خداست.  شهادت می دهد که لااله الا الله  و ان محمدا عبده و رسوله و اینکه بهشت و جهنم حقند و قیامت آمدنی است و شکی در آن نیست و اینکه خدا کسانی را که در قبرها آرمیده اند محشور می کند».

بعد نوشته است:

«یا علی انا فاطمه بنت محمد ؛ من فاطمه دختر رسول خدایم که خداوند مرا همسر تو قرار داد تا در دنیا و آخرت در کنار تو باشم. تو نسبت به دیگران بر من اولی تری بنابراین وصیت می کنم که:

حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل ؛ مرا در شب حنوط کن غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و مرا شبانه به خاک بسپار و کسی را هم خبر نکن …» (۴)

سلام خدا برآن بانویی که مرقدش همچنان مخفی است و سالهاست که دیده ها بر مظلومیتش اشکبار و دلها داغدار غربتش است.

پی نوشت:

۱) ۵۰۰ سوال ، صص ۵۰۷-۵۰۸٫

۲) همان، ص۵۱۲٫

۳) بضعه المصطفی، ص ۳۸۹٫

۴) الدمعه الساکبه، ج۱، ص۷۰٫

  امید پیشگر

  بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
شهر آه و غربت پيوند ثابت

مدینه شهر آه و غربت و درد

مدینه شهر ماتم شهر یک مرد

مدینه شهر مــولایم علی بود

ولی تا آن زمانی که نبی بود

ولی آندم که احمد رخت بربست

خوشی هم از علی وفاطمه جست

هنوزم داغ احمد شعله ور بود

هنوزم باغ دینش بی ثمر بود

ولایت میوه ی بــاغ رسالت

رسالت کی بماند بی ولایت

به تسلیت بجای گل جماعت

به آتش آمده بر درب عترت

کسی در میزند، ساکت ببینم

دلم پــر میزند، ساکت ببینم

صدای های و هو آید بگوشم

ولی من بی مهابا در خروشم

بگو تو کیستی، پشتِ درِ ما

دمـــادم میزنی دادی سرِ ما

ولی نه این صدای آشنا نیست

علی نه، این نوای دلربا نیست

بِدان اینان ز ما بس کینه دارند

حسد از تو علی در سینه دارند

چرا با آل طاها در ستیزید

چرا از ما شماها میگریزید

گناه همسرم حیدر مگر چیست

مگر او از مسلمانان دگر نیست

مگر نَبود علــــی اول مسلمان

مگر مدحش نگفته دهرِ قرآن

منم زهـــــرا که بابایم محمد

بُوَد ختم رُسل از سوی سرمد

منم زهرا همان خیر کثیرم

منم زهرا به عالم بی نظیرم

در آن احوال غم افزا که زهرا

تکلم داشت با آن خیل اعدا

ز ضرب تیغ تیز و ضربت در

بر آمد ناله ای از عرش داور

به آتش درب آن خانه شکستند

دو دست حیـــدر صفدر ببستند

ولی ای کاش چشمش بسته بودند

از ایــن غم قلب او نشکسته بودند

خدایا دست مردی را نبندند

اگر بستند به اشک او نخندند

خدایا هیچ مردی پیش همسر

ز نا مردی نگردد دیده اش تر

خدایا باغ پر گل از خزان دور

نگردان قلب گلها را تو پرشور

خدایـــــا مجتبی در پیش مادر

ز آن کوچه بسی گردیدمضطر

همان کوچه که دستی ناجوانمرد

برآمـــد رنگ رخسار حسن زرد

همان کوچه زآن یک ضربه سیلی

رخ عرش خــــــــدا گردید نیلی

همان کوچه که مادر تا بخانه

خمیده،چشم تـــار از تازیانه

همان کوچه که زهــرا را ز حیدر

جدا کرده به مشت و تیغ و خنجر

همان کوچه که پهلویش شکستند

 ملائک در غمش محزون نشستند

همان کوچه به پیش چشم طاها

جسارت کرده بــر ناموس مولا

در آنجا چادر او شعله ور شد

دل حیدر از آنجا خون جگر شد 

همانجا کـــــربلا را نقش بستند

همه پیمان سست خود شکستند

همــــــانجا نینوایش دیدنی شد

گل و غنچه زباغش چیدنی شد

حسین را در مدینه سر بریدند

فدک را ناجوانمردان چریدند

مدینه معجر از زینب کشیدند

حریم و حرمت طاها دریدند

مدینه آتشی افکنده بر یـــاس

دریده علقمه شد چشم عباس

علم  اندر مدینه چون جفا شد

قلم در علقمه دست وفــا شد

مبین دردش زاین غم درفزونست

دل عالم ز داغش پــــرزخونست

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 132
  • 96
  • 209,671
No Image No Image