No Image
خوش آمديد!
فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان + جدول پيوند ثابت

خبرگزاری فارس: افراد بسیاری در واقعه عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. گروهی عاشقانه از حریم ولایت دفاع کردند و دسته دیگر، سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.

خبرگزاری فارس: فرجام قاتلان امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان + جدول

به گزارش خبرنگار «تکیه خبر» خبرگزاری فارس، دهم محرم سال ۶۱ هجری، حادثه‌ عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیه‌السلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه‌تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.

افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت ‌گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.

اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلت‌بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند. 

«تکیه خبر» با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلی‌ترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه کرده است که در جدول زیر ارائه می‌شود:

 

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرمله بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع) مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید

نظرات[۰] | دسته: افزایش معلومات | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
دست مرا بگیر بی دست کربلا پيوند ثابت

« السلام علیک یا ابالفضل العباس(ع)

السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیر المؤمنین و…»

دست مرا بگیر، بی دست کربلا

آبی به من بده ،سقای تشنه ها

رنجور و خسته است روح و روان من

روحی به من بدم، آرام خیمه ها

صدها طبیب و من، درمان نمی شوم

آرامشی بده ،با جرعه ای مرا

گفتا چها بتول ،بر روی دامنش

با ناله و فغان، گفتی اخی بیا

قدری بمان برم، ساقیّ لشگرم

ای یار و یاورم، دردم نما دوا

برخیز برادرم، با من به خیمه گه

رو کن، بپا علم، ای صاحب لوا

وقتی تو می روی، دستان کوفیان

گردد گشاده بر، ناموس خیمه ها

وقتی تو می روی ،هر ناکسی به دشت

از غارت حرم، دارد بسر هوا

وقتی تو می روی ،هر روبهی شود

شیری ژیان رَود، رو سوی خیمه ها

وقتی تو می روی، پشت حسین تو

از درد و غصه ها، گردد ز غم دو تا

وقتی تو می روی ،خواهر چه میشود

تنها و بی کس و، یاور برادرا

وقتی تو می روی، شیرازه ی حسین

پاشیده می شود، لشگر شود فنا

وقتی تو می روی، سر از تن حسین

در موج شادیِّ ،دشمن شود جدا

وقتی تو می روی ،سرهای ما همه

با دست کوفیان ،گردد به نیزه ها

بعد از تو زینبم ،آواره می شود

بی یار و یاور و، با خیل بچه ها

بعد از تو خواهرم، از قوم نابکار

از کوفه تا بشام، بس میکِشد جفا

ای مظهر وفا، ای اسوه ادب

گشتی تو ماندگار، در خاک کربلا

با ناله ی حزین ،گوید ز دل «مبین»

در خون تپیده ای، ای ماه من چرا

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران / چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۰۱

وزن شعر:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
کربلا پيوند ثابت

کربلا ای قبله گاه عاشقان

کربلا ای خیمه گاه عارفان

کربلا هم مقصد و مقصود ما

در همه جای زمین ،در هر زمان

کربلا ای نعره های پر طنین

با صلابت بر علیه ظالمان

کربلا میعاد گاه عاشقان

در طریق عاشقی در لامکان

قبله گاه قبله ای ای کربلا

برده ای دل از تمام عرشیان

کربلا بردی ز فردوس برین

هم طراوت، تازگی، روح و روان

کربلا صحرای بی آب و علف

در حسادت بر تو شد باغ جنان

کربلا بُردی ز جبریل امین

صبر را با ناله و آه و فغان

زائرانت را خدا ای کربلا

در میان نار هم داده امان

ای «مبین» خواهی شوی روشن ضمیر

کربلا را یاد کن در هر زمان

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
مراقب این عزرائیل باشید پيوند ثابت

 پزشکی قانونی این دنیا شاید علت بسیاری از مرگ‌ها را به علائم ظاهری و بصری ربط دهد در حالی که بسیاری از مرگ و میر ها ریشه در علت‌العلل های متعددی دارد و تشخیص اصلی و درک واقعی آن‌ها می ماند برای پزشکی قانونی آن دنیا و ملائک مرتبط و دست اندر کار مأمور به انجام وظیفه.

 


حسادت-چشم و هم چشمی

حسادت، یکی از همین علل منجر به مرگ است و بعضاً هم می‌توان آن را عزرائیل مخفی برخی انسان‌ها نامید، به طوری که در اوج طیف ابتلا، فرد حسود -همانی که هرگز نیاسود-همانی که دو دستی خود را پیشکش مرگ می‌کند، نوعی عذاب درونی را برای خود می‌تراشد.

حسادت، واژه یا خصیصه و یا حالتی منفی است که علاوه بر فوت ناشی از ابتلا، در درجات خفیف ابتدا نوعی

نظرات[۰] | دسته: کمی آنطرف تر منتظر ما هستند | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
۱۰ ماده‌ی غذایی برای بهتر گذراندن زمستان پيوند ثابت

راه حل مقابله با خستگی‌های زمستان و کمبود انرژی در بشقاب‌های شماست. در این مقاله به ۱۰ ماده‌ی غذایی مفید که قدرت بدنی‌تان را بالا می‌برد اشاره می‌کنیم.

زمستان پشت در است، از همین الآن لباس‌های گرم از گنجه ها بیرون آمده، نوک بینی‌ها قرمز شده، لیز خوردن‌ها شروع شده و پتوها خیلی عزیز شده‌اند. گاه گداری هم می‌بینید که بدنتان انرژی کم می‌آورد و زود خسته می‌شوید. طبیعی است که در فصل سرما آدم به انرژی بیشتری نیاز داشته باشد. راه حل مقابله با خستگی‌های زمستان و کمبود انرژی در بشقاب‌های شماست. در این مقاله به ۱۰ ماده‌ی غذایی مفید که قدرت بدنی‌تان را بالا می‌برد اشاره می‌کنیم. توصیه مان این است به جای خوردن دارو پولتان را صرف مواد غذایی مفید کنید. با ما همراه باشید.

کیوی

کیوی

اگر مسابقه‌ای بین کیوی و پرتقال بگذارند تا مشخص شود ویتامین C کدام بیشتر است به نظرتان دست کدام بالا می‌رود؟ درست گفتید: کیوی! بدانید برای این که در فصل سرما شاداب و سرحال باشید به ویتامین C نیاز دارید. این ویتامین یک قهرمان ضدخستگی است. از این گذشته ویتامین C باعث جذب حداکثری آهن می‌شود. حتماً می‌دانید

نظرات[۰] | دسته: افزایش معلومات | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
اعجاز و عجایب خلقت مورچه در قرآن پيوند ثابت

در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای حضرت محمد(ص) آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد. این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است.

 


مورچه

خانم Wadea Omrany کشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه ۱۸کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه ۱۸ گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.

ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.

خداوند در سوره نمل آیه ۱۸ می فرماید: حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَهٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ؛ “تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند.”

در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی

نظرات[۰] | دسته: قرآن | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
شاید زبان حال حضرت زینب (س) با سیدالشهدا پيوند ثابت

یا حبیب الباکین

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده

زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری-

جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت

مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده،  پلکی بزن، یا حی یا قیوم

خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی

خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد

حدود ساعت سه ، جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته

بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من

تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم ، شکستم بی صدا در خود

شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

                                              از (قبله مایل به تو)       

نظرات[۰] | دسته: اشعار سید حمیدرضا برقعی | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
کربلا را دل تنگم… پيوند ثابت

یا حبیب الباکین

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش گوشه یک غزل دارد 

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میانه ی خون

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.

یاعلی مدد

نظرات[۰] | دسته: اشعار سید حمیدرضا برقعی | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
(راز عشق) پيوند ثابت

 

دل مست صفای نیـنوا شـد            با زخمـه عشـق در نوا شـد

 در بزم شعور و شعراحساس        این مرغ دلم غزل سـرا شد

 بـا یـاد ســتارگان خونیـن              در سـینه چه آتشی بپـا شد

 دل بوسه زند به خاک عشقش     خاکی که شفای درد ما شـد

 آن بوی نسـیم خاک کویش             دل برده ز ما و جانفـزا شـد

 چون خدا در آن عجین است               مقصـود تمــام انبـیا شـد

خاکی که نهایتی ز عشق است        خاکی که تمـام یاد ما شـد

آن دشت حضور عشق و ایثار          با بوی حسـین پر صفا شـد

 آن بسـتر سرخ نبض تاریخ                با خون حسـین پر بها شـد

این دل که هوای گریه دارد                  دیـوانـه دشت کـربلا شـد

 دشتی که ز غم عطش به جان داشت       سـیراب ز خون اصفـیا شـد

 بر تشنه لبان چو بسته شد آب        از سـوز عطش غمی بپا شد

   آبی که خجل شد از ابوالفضل        شــرمنــده آل مصطفی شد

 دستی که فرات را خجل کرد              از قامت پهــلوان جـدا شـد  

در سـایه نخل دل شکسـته                      آب آور کـربلا فـدا شــد

 بر روی عمو چو بوسه زد خاک         در خیمه سکینه در عزا شـد

چون قد علی به خون شناور                از ضـربـه تیـغ اشـقیا شـد

 در زیر هجـ,وم سم اسـبان               قاسم بدنش ز هم سوا شد

 وین غنچه به روی دست آن گل           پرپر ز قسـاوت و جفا شـد

 با دست حسین عاشق آن دم        خونش چو ستاره بر سما شد

 تا قامت حق به خاک و در خون           از کیـنه خصم بی حیـا شـد

 وان قامت سـرو تکسـواران                با خاک شـهادت آشــنا شد

 سـالار شـهادت و شجاعت                 راضی به رضـای کبـریا شد

 برپا شده بس حماسه ای ناب            با رزم سـپاه حق چها شـد

 سلطان حماسه ها بپا خاست               یـاریگـر او فقط خـدا شـد

 تنها به قیـام خود جلا داد                 تا اینکه سرش ز تن جدا شد

 در کرببـلا از این حمــاسه                   افسـانه عشـق برملا شـد

زینب چو علم گرفته بر دوش                    بـانـوی قیـام کـربلا شـد

زینب که خدای عاشقی بود                  بر زخم دلش خـدا دوا شـد

در سـایه لطف نـاب دادار                    زینب به قضای حق رضا شد 

حجمی ز ولای عشق زینب              در سینه شیعیان «رهـا» شد
بهروز رها

نظرات[۳] | دسته: اشعار آقای بهروز قاسمی (رها) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
((بت شکن)) پيوند ثابت

 یاحسین ای­ مظهر عشق و صفا

یاحسین ای­ صاحب لطف و عطا

یاحسین ای ­تو صفای جان و دل

این جهان از شور ایثارت خجل

یاحسین ای­ مهر احسان و سخا

مهر تو شد در جهان سودای ما

یا حسین ای نور حق اندر زمین

ای به جنت یار خیــرالمرسلین

هم نشان داری ز زهرا هم علی

نور حـق در چهــره تو منجلی

اختـر تـابـان شـهر عاشـقان

تک سـوار عرصه کون و مکان

ای حسین ای رهبر منکر ستیز

ای که بودی با جهالت در ستیز

جان و سر در راه یزدان داده ­ای

هم به عالم درس ایمان داده ­ای

خم نگـردد قـامتت مـولای مـا

پیش غیـری جز به در گاه خدا

با قیــامت دین احمد زنده شد

تا قیــامت رزم تو پاینـده شد

جان ما ممـلو ز عشـق روی تو

ما که ­ایم جز شـیفتگان کوی تو

بت شکن ای میـر دشت کربلا

بهـر ما هسـتی شفیع روز جزا

ای فدای تو شـود جان «رهـا»

یاحسین ای مظهرعشق و صفا

بهروز ((رها))

نظرات[۰] | دسته: اشعار آقای بهروز قاسمی (رها) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 37
  • 25
  • 201,226
No Image No Image