No Image
خوش آمديد!
  بررسی علل و زمینه های ایجاد فرقه ها و اختلافات در جامعه اسلامی پيوند ثابت

مجله  شمیم یاس  تیر ۱۳۸۵، شماره ۴۰

بررسی علل و زمینه های ایجاد فرقه ها و اختلافات در جامعه اسلامی

۱۷

بی شک یکی از مهم ترین عوامل عقب افتادگی جهان اسلام در عصر حاضر را می توان وجود اختلافات در بین فرقه های اسلامی دانست. در این مقاله در پی بررسی آثار این اختلافات نیستیم که خود فرصت و مجال مستقل می طلبد. آنچه ما در این نوشتار در پی آنیم بررسی مهم ترین علل و زمینه های پیدایش فرقه های کلامی گوناگون در میان جامعه اسلامی است؛ این امر می تواند در دستیابی به شناخت کاملی از واقعیت های فرقه های کلامی یاری رسانده، نقش مؤثری بر اندیشه و عمل امروز ما داشته باشد. اکنون برخی از مهم ترین این عوامل و زمینه ها را بررسی می نماییم:

۱٫ اختلاف پیرامون امامت و خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

یکی از اختلافات مهم که خود باعث انشعاب امت اسلامی به فرقه های گوناگون و جدایی شیعه و سنی گردید، اختلاف بر سر مسئله خلافت و امامت بعد از رحلت رسول گرامی اسلام بود.

به اعتقاد شیعیان، پیامبر گرامی اسلام که برای تعلیم و هدایت مردم و بیان حقایق احکام اسلامی مبعوث شده بود، در فرصت کوتاه رسالتش، امکان بیان تمام مسائل را نیافت، از این روی لازم بود از سوی خداوند امام معصومی رهبری جامعه اسلامی را در دست گیرد تا ضمن رهبری جامعه اسلامی، به بیان احکام و معارف بپردازد. رسول گرامی اسلام نیز در زمان حیات خویش بارها بر این مسئله تکیه نموده و علی بن ابیطالب را به عنوان جانشین، خلیفه و امام بعد از خویش معرفی نمودند. در مقابل، اهل سنت که اکثریت امت اسلام را تشکیل می دهند، چنین اعتقادی نداشته و معتقدند که جماعت مسلمین خود در پی تعیین و نصب خلیفه برآمدند. عده ای «انصار» را به جهت نصرت حق، پناه دادن و یاری نمودن اسلام، سزاوارتر و عده ای «مهاجرین» را به جهت پیشگامی آنان در پذیرش اسلام اولی به خلافت می دانستند؛ و در این میان عده اندکی خلافت و امامت را منحصر در خاندان پیامبر دانسته، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را شایسته ترین فرد برمی شمردند. در دوره های بعدی خود شیعیان نیز درباره جانشینی ائمه (علیهم السلام) به نزاع برخاستند و فرقه های مختلفی در میان آنان ظهور کرد.

از جمله این فرقه ها می توان از فرقه های ذیل نام برد: فرقه کیسانیه، که قائل به امامت محمد بن حنفیه، پس از امام حسین (علیه السلام) شدند، فرقه خطابیه که قائل به جانشینی ابوالخطاب محمد بن ابی زینب اجدع اسدی پس از امام صادق (علیه السلام) بودند، و فرقه اسماعیلیه که معتقد به امامت اسماعیل بن جعفر پس از پدرش امام صادق (علیه السلام) شدند و…

۲٫ تعصب های عربی، قومی و قبیله ای

یکی از مهم ترین ریشه ها و عوامل اختلاف مسلمین، تعصب های عربی، نژادی و قبیله ای بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم از طریق ایجاد وحدت مدنی بر اساس شاخص های جدید اعتقادی و تقوایی به مبارزه با آن پرداخته و در اثرهمین مبارزات، تا حدودی این تعصب ها در زمان آن حضرت پوشیده گردید، امّا بعد از رحلت آن حضرت دوباره جان گرفت و موجب اختلاف امت گردید. نقل شده است زمانی که مسیلمه کذاب ادعای پیامبری نمود و تعدادی را به گرد خود جمع کرد، بعضی از پیروان او می گفتند: ما به درستی می دانیم که محمد (صلی الله علیه و آله) صادق و مسیلمه کاذب است ولی کاذبی که از قبیله ما (ربیعه) باشد بهتر است از راستگویی که از ما نباشد. یکی از عوامل و ریشه های منازعات بر سر مسئله خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که بلافاصله پس از رحلت آن حضرت صورت گرفت، همین تعصب های قومی و قبیله ای بود. بعدها خلفای اموی آتش این تعصب را بیشتر برافروختند. و اساسا یکی از عوامل اختلاف و دشمنی های همیشگی امویان در مقابل هاشمیان را می توان همین امر دانست. همچنین تعصب عربی در رواج خوارج نیز اثر داشت، زیرا قبائل ربیعه به خوارج پیوستند و در مقابل قبائل مضریه در برابر آنان قرار گرفتند و نزاع بین این دو در دوران جاهلی معروف بود.

۳٫ حب ریاست و مقام

مقام طلبی از نمونه های روشن و آشکار هواهای نفسانی است که در طول تاریخ عامل مهمی در ایجاد اختلاف و نزاع در میان مسلمانان گردیده است. در این گونه نزاع ها بحث بر این نیست که چه کسی بر حق است، بلکه هدف کسب قدرت و چیره شدن بر خصم است. و زمانی که هدف قدرت باشد، از تمام امور حتی عقاید دنیی و مذهبی و متون مقدس و… برای توجیه و تأیید اعمال و رفتار استفاده می شود. در جای جای تاریخ امت اسلامی می توان نمونه های متعددی را یافت که حاکمان نالایق در اثر همین عامل، زمام امور را در دست گرفته و موجب اختلافات گسترده ای در جامعه اسلامی شده اند.

۴٫ حکومت ها و سیاست ها

با نگاهی گذرا به تاریخ می توان آشکارا به این مطلب پی برد که برخی از سیاست مداران و حاکمان در پی حفظ مصالح سیاسی خود به تقویت و یا ایجاد فرقه هایی می پرداختند تا بدین وسیله پشتوانه فکری و مذهبی برای خود ایجاد کرده و یا در میان مخالفین خود اختلاف انداخته و یا آنان را بدنام نمایند. فرقه «سبأیه» را می توان نمونه ای از این دست برشمرد. همچنین فقه «کیسانیه» فرقه ای است که با هدف ضربه زدن به شیعیان و بدنام کردن آنان توسط بنی امیه و بنی عباس ایجاد و حمایت شد. بنی عباس برای مستند کردن کیسانیه حکایت ها و روایات زیادی را جعل نمودند که با اندکی دقت فقدان سند و تناقض های فراوان این روایات آشکار می شود.

همچنین آنان برخی از حوادث را به نفع خود محو و یا تحریف می نمودند. به عنوان مثال بعضی از کتب تاریخی زمانی که می خواهند ذکری از وقایع زمان فتحعلی شاه بنمایند، می گویند «در ذکر جهان گشایی خاقان فتحعلی شاه»، در حالی که او بسیاری از شهرهای ایران را از دست داد.این گونه دروغ نویسی ها و تحریف ها در طول تاریخ (به خصوص در مواردی که با مسائل دینی و اعتقادی در ارتباط بوده است) موجب سوء برداشت های فراوان گشته و زمینه ای برای به وجود آمدن اختلافات در میان مسلمین گشته است.

۵٫ نحوه زبان قرآن

یکی از علل پیدایش فرقه های کلامی نحوه زبان قرآن است؛ زبان قرآن، در برخی از موارد زبان فیصله بخش نیست. وجود آیات متشابه در قرآن و عدم فهم دقیق آنان، که در مواردی به ظاهر با یکدیگر متضادند، خود عاملی برای اختلافات کلامی و ارائه تفسیرهای متفاوت گردیده است. به عنوان مثال: آیاتی که پیرامون «تقدیر و آزادی انسان» و یا آیاتی که درباره «تشبیه و تنزیه» وارد شده است، خود موجب بحث های کلامی و پیدایش فرقه های گوناگون گردیده است. عده ای در مقابل این آیات سکوت نموده و عده ای دیگر با بحث های عقلی و به کاربردن روش های قیاسی که در فقه به کار برده می شد سعی در توجیه آیات متشابح می نمودند. اختلاف های متعددی را در حوزه فقه اسلامی در میان اهل سنت و شیعیان می توان یافت که منشأ آن همین نحوه زبان قرآن و اختلاف در معنا و برداشت از آیات قرآن است. به عنوان مثال می توان از اختلافاتی که در معنای کلمه «قروء» در آیه شریفه «والمطلقات یَتَرَبَصْنَ بأنفسهن ثلاثه قروء و…» در میان فقهای اسلامی وجود دارد، اشاره نمود.

۶ . ارتباط با دیگر ادیان، به ویژه نوکیشی اسلامی

بسیاری از پیروان ادیان و مذاهب قبل از اسلام، با آنکه اسلام را پذیرفته و مسلمان شده بودند، اما هنوز رسوبات عقاید آن ادیان را در ذهن خود داشتند و عقاید و مسائل اسلامی را نیز با همان دید تجزیه و تحلیل می نمودند. مسائلی چون «جبر و اختیار»، «ذات و صفات خداوند» و…

کسان دیگری نیز بودند که در حقیقت ایمان نیاورده و تنها زمانی که منافع خود را در خطر دیدند، به ظاهر آورده، با گسترش مطالب باطل قصد تحریف دین را داشتند. این امر موجب رواج اسرائیلیات و معتقدات غیر اسلامی در بین مسلمین گردیده و خود موجب اختلاف امت گردید.

شهرستانی در این مورد می نویسد: «بسیاری از یهودیانی که به ظاهر اسلام آورده بودند احادیث بسیاری در مورد تجسم و تشبیه از تورات نقل کرده اند از جمله این افراد کعب الاحبار، وهب من منبه الیمانی، تمیم بن اوس و… می باشند».

۷٫ نهضت ترجمه

با گسترش سرزمین های اسلامی و ورود مراکز علمی و فرهنگی در محدوده حکومت اسلامی، حاکمان و خلفای اموی و به خصوص عباسی به علل متعددی افراد زیادی را تشویق و ترغیب به ترجمه کتب علمی این مراکز می نمودند و به این صورت مسلمانان با فلسفه یونانی و نو افلاطونی اسکندرانی آشنا گردیدند. ورود بعضی از بحث های فلسفی چون «کون و ماده» و «ماوراء الطبیعه محسوس» و شبهات فکری گوناگون به جهان اسلام خود باعث اختلافاتی در جهان اسلام گردید تا جایی که برخی از علمای اسلامی راه بعضی از فلاسفه گذشته را در پیش گرفته و در دوران عباسی گروه های شک گرا که عقاید سوفسطائیان را داشتند، به وجود آمد. از آنجا که در آن زمان برخی از مسلمانان هنوز معتقدات دینی خود را بر پایه های مباحث عقلی آن چنان که باید، استوار ننموده بودند، در اثر برخورد با علوم بیگانه و شبهات مختلف، با تقدم عقل بر آنچه تاکنون بی چون و چرا پذیرفته بودند، از فطرت نخستین و ایمان ساده خود خارج شده و به معتقدات اسلام کم اعتقاد گشتند. از این زمان به بعد، علمای اسلامی نیز سعی نمودند با تکیه بر روش های فلسفی و عقلی، عقاید اسلامی را به اثبات برسانند و این خود آغاز بحث های گسترده و ایجاد اختلافاتی چون دعوای معتزله با دیگران گردید.

۸ . اختلاف استعدادها و سلیقه ه

بدیهی است که انسان ها از جهت استعداد و توان فهم و درک، همگی در یک سطح قرار ندارند؛ عده ای دارای قدرت و توانایی بالا در فهمیدن و رسیدن به حقایق بوده و با تیزهوشی ها و دقت نظرهای عالمانه خویش این راه را طی می کنند. عده ای دیگر با آن که در دستیابی به حق راه طولانی را طی نموده اند اما توان رسیدن و فهم کنه و ذات حق را آنچنان که باید نداشته اند، و عده ای دیگر آنچنان اوهام و خیالات بر آنان مستولی گشته که آنان را از دستیابی به واقعیات و درک آن ها باز داشته است و کند ذهنی و قلب های بسته اینان مانع پیمودن این راه گشته است. این اختلاف سطوح خود باعث اختلاف عقائد و نظریات شده و عامل و زمینه ای برای ایجاد فرقه های گوناگون گردیده است.

۹٫ سابقه فرهنگی

سابقه فرهنگی، افکار، اعتقادات و روحیات متفاوت افراد هر سرزمین می تواند بستر و زمینه ای باشد جهت رشد و گسترش فرقه، تفکر و یا مذهبی خاص. بی شک رشد تشیع در ایران دارای بستر و زمینه مناسب بوده است. روحیه عدالت طلبی، عقل گرایی، وجود عناصری همچون بحث فرشته شناسی که در دین زردشت آمده شده بود و… می توانست زمینه ساز این امر باشد. «منگری وات» در کتاب خویش با بیان فرضیه ای در پی بررسی سابقه فرهنگی دو گروه «شیعیان» و «خوارج» و تأثیر آن بر آراء و عقایدشان برآمده و سعی نموده ثابت نماید که سابقه فرهنگی، عقاید و روحیات منطقه ای و قبیله ای افراد و قبایل در گرایش آنان به تشیع و خوارج مؤثر بوده است.

۱۰٫ دوستی ها و دشمنی ها

دوستی ها و دشمنی های افراطی معمولاً انسان ها را از دستیابی به حقایق باز می دارد. طبیعت انسان به گونه ای است که اگر به امری محبت فراوانی داشته باشد، این بحث موجب آن می گردد که عیوب، زشتی ها و نقاط ضعف آن امر را ندیده، آن را بی عیب و نقص بپندارد، همچنین دشمنی و نفرت از امری مانع دیدن خوبی ها و نقاط مثبت آن می گردد. در روایت شریفه داریم: «حب الشیی ء یعمی و یصم» و همچنین در کلام امیر مؤمنان علی (علیه السلام) آمده است: «من عشق شیئا أعضی بصره».

در طول تاریخ چه بسیار افرادی که محبت ها و نفرت های آنان مانع دستیابی شان به حق گردیده، نتوانسته اند حقایق را آنچنان که باید درک نمایند. و این امر خود عاملی برای جدایی افکار و اختلاف عقاید نظریات گردیده است.

۱۱٫ ناقص دیدن تاریخ

عدم جامع نگری و یا عدم آشنایی با تمام جوانب یک جریان و یا حادثه تاریخی، در بسیاری از موارد باعث می شود که داوری و قضاوت صحیحی پیرامون آن امر صورت نگیرد، زیرا در بسیاری از امور، بعضی اجزاء آن نمایانگر کل آن امر نیست و حتی گاه تصویری بر خلاف آن ارائه می نماید. باید توجه داشت که تاریخ همه آنچه بوده است را برای ما نقل ننموده است و ما در بسیاری از حادثه های تاریخی جنبه هایی از آن را نمی دانیم. این عدم جامع نگری و قضاوت های ناصحیح گاه موجب اختلافات و تنازعاتی گردیده است.

تذکر این نکته ضروری است که بسیاری از تاریخ نویسان، تاریخ خود را از منظر و دید خود و به منظور خاصی نگاشته اند، آنان حوادث تاریخی را بر اساس بینش خویش تحلیل و انتخاب می نمودند.

۱۲٫ قصه گویی

قصه گویی در زمان خلیفه سوم آشکار شد، و از آنجا که قصه گویان خرافات و اساطیر را در اذهان وارد می نمودند، امام علی (علیه السلام) از این امر کراهت داشت و آنان را از مسجد بیرون راند ولی این امر در زمان اموی گسترش یافت تا جایی که بسیاری از این قصه های غیر واقعی باعث ورود اسرائیلیات در کتب تفسیر و تاریخ اسلام شد و زمینه را برای بروز اختلاف بین مسلمین ایجاد نمود.

۱۳٫ اختلاف نسخ و کتابت

از آنجا که تعالیم و عقاید مسلمانان برگرفته از قرآن کریم و روایات شریفه می باشد و افکار، عقاید و اعمال خود را بر طبق آن تنظیم می نمایند، هر گونه عدم هماهنگی در نسخ و کتابت این دو متن مقدس می تواند موجب اختلاف در میان آنان گردد. البته این امر اختصاص به متون مقدس ندارد بلکه در گذشته تکثر هر متنی از طریق استنساخ صورت می گرفته است و کافی است با از قلم افتادن تنها یک علامت نفی معنی به طور کلی تغییر یابد.

۱۴٫ منع و جلوگیری از تدوین و نشر احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله)

با آنکه ضرورت حفظ و نشر احادیث رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) امری عقلی و مسلّم بود و حتی خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بارها بر این امر تأکید نموده بودند، متأسفانه نه تنها این امر آنچنان که باید صورت نپذیرفت، بلکه پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از این امر ممانعت شد و زمینه را برای جعل و تحریف احادیث و همچنین نشر افکار یهودی و مسیحی و در نهایت ایجاد اختلاف در بین مسلمانان، آماده نمود. البته کوتاهی ها و عدم انگیزه مسلمانان برای جمع آوری و گسترش احادیث نیز در این امر تأثیر عمده ای داشت.

با مطالعه و بررسی آنچه به عنوان عوامل ایجاد اختلاف در میان امت اسلام ذکر شد درخواهیم یافت که میزان تأثیر این عوامل در ایجاد اختلاف در بین مسلمانان و شکل گیری گروه ها و فرقه های کلامی و مذهبی به یک اندازه نبوده است؛ بعضی از این عوامل تنها زمینه را برای تفاوت دیدگاه ها و افکار ایجاد نموده و بعضی اثر فزون تری را داشته است. در این میان، یکی از مهم ترین و اساسی ترین این عوامل را می توان اختلاف امت اسلام پیرامون خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امامت و رهبری امت اسلامی دانست؛ اگر این امر نمی بود و امت بر آنچه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) تعیین کرده بودند اتفاق نظر داشته و اهل بیت (علیهم السلام) رهبری فکری و عملی و هدایت امت اسلام را در دست می گرفتند، عوامل دیگر هرگز موجب شکاف و اختلافات اساسی در میان امت نمی گشت.

نکته دیگر آن که، نمی توان تمام عوامل مذکور را ذاتاً امور منفی دانست؛ زمانی که رهبران امت اسلام، مسلمانان را به فراگیری علوم، تفکر و اثبات عقلی عقاید و اصول دین تشویق نموده و بر این امر بسیار سفارش کرده اند و با توجه به یک سطح نبودن قدرت تفکر، اندیشه و ذکاوت افراد، ایجاد اختلاف دیدگاه ها امری طبیعی است و نمی توان انتظار داشت تمام انسان ها به یک نحوه تفکر نمایند و به نتیجه واحدی برسند.

پی نوشت ها:

۱٫ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، چاپ اول، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۷ ش، مقاله سیر اندیشه های کلامی در تاریخ اسلام، احمد پاکنچی، ص ۴۱۹ و تاریخ المذاهب الاسلامیه، محمد ابوزهره، ص ۱۳، قاهره، دارالفکر العربی.

۲٫ تاریخ فلسفه در جهان اسلام، حنا الفاخوری و خلیل الجر، ج ۲، ص ۱۶۷، چاپ چهارم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳ ش.

۳٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، محمد ابوزهره، ص ۲۶۶-۲۶۲، قاهره، دارالفکر العربی و مقالات اسلامیه اشعری، ابوالحسن، ج ۱، ص ۹۰٫

۴٫ تاریخ الجدل، محمد ابوزهره، ص ۷۷، چاپ اول، قاهره، دارالفکر العربی، بی تا.

۵٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص ۱۳٫

۶٫ همان، ص ۱۲ و ۱۳٫

۷٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص ۱۰٫

۸٫ مذاهب ابندعتها السیاسه فی الاسلام، عبدالواحد انصاری، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، ص ۳۷-۳۶٫

۹٫ فلسفه تاریخ، مرتضی مطهری، چاپ اول، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹ ش، ج ۱، ص ۱۴ و ۵ ۱٫

۱۰٫ همان، ص ۱۵ و فلسفه علم کلام، هری اوسترین ولفسن، مترجم احمد آرام، ص ۹ و ۱۰، چاپ اول، تهران، انتشارات الهدی، ۱۳۶۸ ش.

۱۱٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص و فلسفه علم کلام، پیشین، ص

۱۲٫ فلسفه علم کلام، پیشین، ص ۱۶٫

۱۳٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص ۲۷۱٫

۱۴٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص ۱۳ و ۱۴ و فلسفه علم کلام، پیشین، ص ۶۴-۶۹٫

۱۵٫ بحوث فی المل و النحل، جعفر السبحانی، ج ۱، ص ۷۷، قم، لجنه اداره الحوزه العلمیه بقم المقدسه، ۱۳۷۱ ش.

۱۶٫ تاریخ فلسفه در جهان اسلام، پیشین، ص ۳۴۳ و دائره المعارف بزرگ اسلامی، پیشین، ص ۴۲۵٫

۱۷٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص ۱۴٫

۱۸٫ همان، ص ۹ و ۱۰٫

۱۹٫ ترجمه نهج البلاغه، مترجم محمد دشتی، چاپ هفتم، نشر مشرقین، ۱۳۷۹، خ ۱۰۹، شماره ۱۴٫

۲۰٫ تاریخ المذاهب الاسلامیه، پیشین، ص ۱۵٫

۲۱٫ بحوث فی الملل و النحل، پیشین، ص ۶۰٫


 

نظرات[۰] | دسته: آشنايي بيشتر با دين مبين اسلام | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
انتظارات امام صادق(ع) از شیعیان پيوند ثابت

 

۲۶ آذر ۱۳۹۶, ۱۷:۱۱

در مقاله حاضر نویسنده با استناد به روایات و احادیث به گوشه ای از وظایف و مسئولیتهای شیعیان از زبان امام صادق(ع) اشاره کرده و در واقع بخشی از انتظارات ائمه معصومین و خصوصا امام ششم از شیعیان را بازگو کرده است.

در مقاله حاضر نویسنده با استناد به روایات و احادیث به گوشه ای از وظایف و مسئولیتهای شیعیان از زبان امام صادق(ع) اشاره کرده و در واقع بخشی از انتظارات ائمه معصومین و خصوصا امام ششم از شیعیان را بازگو کرده است. مسلما ادعای زبانی شیعه بودن نمی تواند ما را در جرگه پیروان راستین آن امامان هدایت قرار دهد و لازمه این کار پیروی عملی از آموزه های آنان که همان آموزه های قرآنی و پیامبر است می باشد. با هم این نوشتار را که از مجله پاسدار اسلام ش ۲۶۴ انتخاب شده از نظر می گذرانیم

۱- خدمت رسانی به مردم : خدمت رسانی و همیاری در بین پیروان اهل بیت باعث نزدیکی دل ها و تحکیم ارتباط ها می شود، ائمه ما از جمله امام صاد(ع) نه تنها در گفتار، شیعیان را به همکاری و همیاری و خدمت رسانی دعوت می کردند بلکه با عمل نیز این مسئله را به اثبات رساندند. امام صادق(ع) در زمینه خدمت رسانی به مردم به شیعیان خود چنین سفارش فرمود: «یابن جندب الماشی فی حاجه اخیه کالساعی بین الصفا و المروه و قاضی حاجته کالمشحط فی سبیل الله یوم بدر و احد و ما عذب الله امه الا عند استهانتهم بحقوق فقراء اخوانهم[۱]؛ ای پسر جندب! هر که در راستای برآوردن حاجت برادر (دینی)اش گام بردارد، چون کسی باشد که میان صفا و مروه (برای انجام حج) گام برداشته است. و برآورنده حاجت برادر (دینی) همچون کسی است که در جنگ بدر و احد (در صدر اسلام) در راه خدا، به خون خویش آغشته است (و به شهادت رسیده است) خدا هیچ امتی را دچار عذاب نساخته مگر هنگامی که به حق و حقوق برادران مستمندشان سستی(و بی اعتنایی) نموده اند». در ادامه می فرماید: ای پسر جندب! به شیعیان ما برسان و به آن ها بگو: مبادا گروه ها (و طرز فکرهای منحرف) شما را اغفال کنند، به خدا سوگند! به ولایت ما (اهل بیت) نتوان دست یافت مگر با تقوا… و یاری کردن برادران دینی (با مال و جان) در راه خدا و هر کس بر مردم ستم نماید، شیعیان ما به شمار نیاید».[۲]راستی چرا این سفارشات و انتظارات در جامعه تشیع کم رنگ شده است؟ با این که از علامت بارز شیعه همدردی و همیاری و خدمت رسانی بوده است چنان که آن حضرت می فرماید: «به راستی شیعیان ما به چند ویژگی شناخته شوند: (از جمله) بذل و بخشش به برادران دینی.»[۳] انتظار فوق را تمام امامان معصوم(ع) از شیعیان خویش دارند، امام باقر(ع) پدر بزرگوار امام صادق(ع) نیز چنین انتظاری را از پیروان خود دارد. شخصی به امام باقر(ع) عرض کرد الحمدلله شیعیان شما خیلی زیاد هستند، امام نگاه پرمعنایی به او کرد و فرمود: این ها که می گویی شیعیان ما هستند، آیا این کارها را انجام می دهند؟ «آیا ثروتمندان این افراد به حال فقراء و مستمندان خود توجهی دارند و به آن ها رسیدگی می کنند؟ آیا بزرگان و نیکوکاران این افرادی که شما آن ها را شیعه می خوانید خطاها و اشتباهات خطاکاران را می بخشند و آن ها را مورد عفو و گذشت قرار می دهند(یا آن ها را چندین برابر مجازات می کنند و زجر می دهند!؟) آیا این ها مواسات و همدردی دارند؟ خوشبختی های خویش را بین همدیگر تقسیم می کنند، (شادیهای شان را با هم قسمت می نمایند؟) آن مرد (وقتی این ویژگیها را شنید شرمنده شد) و گفت: نه (این صفات را دارا نیستند) حضرت فرمود: چنین افرادی شیعه ما نیستند، شیعه کسی است که آن چه را گفتم عمل کند.»[۴]

۲-ولایت مداری و ولایت پذیری :یکی دیگر از انتظارات امام صادق(ع) از شیعیان این است که نسبت به امامان خویش معرفت و شناخت داشته باشند و بعد از شناخت، بادل و جان، ولایت آن ها را بپذیرند و سراپا تسلیم فرامین آن بزرگواران باشند، و آن چنان به ولایت اهل بیت دلبسته باشند که شادی و خزن خود را، خوشی و ناخوشی و تمام لذائذ و شدائد زندگی را با ولایت و محبت ائمه اطهار(ع) پیوند زنند، محبت اهل بیت آن چنان در دل و جانشان رسوخ کرده که تمام گفتار و کردار، و عکس العمل ها را با ولایت و محبت آن ها می سنجند، امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: «خداوند شیعیان ما را رحمت کند که از زیادی سرشت ما آفریده شده اند و با آب ولایت ما عجین گشته اند، آنان به خاطر اندوه (و غصه های) ما غمناک می شوند و شاد می شوند بخاطر شادی ما».[۵]البته همیشه این گونه بوده و هست که مدعیان ولایت مداری فراوانند ولی ولایت پذیران واقعی کم و اندک می باشند، امام صادق(ع) با تبیین علائم هر یک، صفوف ولایت مداران اصلی را از غیرش جدا فرموده است، آن جا که می فرماید: «شیعه سه دسته اند، گروهی بوسیله ما زینت می یابند (و ما را وسیله عزت و آبروی خویش قرار می دهند) و گروهی بوسیله ما می خورند (و ما را وسیله درآمد زندگی دنیایی خویش قرار داده از این طریق زندگی می کنند و گروهی از ما و به سوی ما هستند با امنیت ما آرامش می یابند و با ترس ما ترسانند، بذر،(های کاشته نشده اسرار را) پخش نمی کنند و در برابر جفاکاران خودنمایی ندارند، اگر پنهان باشند کسی سراغ آن ها را نمی گیرد و اگر آشکار باشند به آن ها اعتنا نمی شود (یعنی شهرت گریز و بی نام و نشانند) آن ها (بحقیقت) چراغهای هدایتند(و راهنمایان خلق).«عاشقان روی جانان جمله بی نام و نشانندنامداران را هوای او دمی بر سر نیامد»امام صادق(ع) علاوه بر سفارش های مکرر بر ولایت پذیری و ولایت مداری شیعیان خویش، در مکتب تربیتی خویش شیعیان ولایی تربیت نموده و آنان را ولایت مدار بار می آورد، در این زمینه داستان عبدالله بن یعفور یکی از شیعیان با اخلاص و فداکار که در پذیرش ولایت ائمه اطهار(ع) اسوه ای کامل و نمونه ای بارز برای تمامی شیعیان می باشد، شنیدنی است. او با همه عظمت علمی و موقعیت اجتماعی در برابر فرمان امام خویش تسلیم محض بود.وی روزی در حضور پیشوای ششم نشسته بود و از وجود حضرتش بهره می برد، در این بین عبدالله ضمن سخنانی، کلامی را به امام(ع) اظهار نمود که مورد عنایت حضرت قرار گرفت، این سخن که از ژرفای جان او و عمق ایمان وی ریشه می گرفت، می تواند درسی فراموش نشدنی و الگویی مناسب برای تمام پیروان و دوستداران اهل بیت باشد.عبدالله به امام صادق(ع) عرض کرد: «سوگند به خدا! اگر اناری را از وسط دو نصف کنی و بفرمایی که نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است، مطمئنا گواهی خواهم داد که: آنچه را گفتی حلال و نصف دیگرش حرام است، مطمئنا گواهی خواهم داد که: آنچه را گفتی حلال، حلال است و آن نصفی را که فرمودی حرام، حرام است (و هیچگونه اعتراضی نخواهم کرد) پس آن حضرت فرمود: خدا تو را رحمت کند، خدا تو را رحمت کند».[۶]آری شیعه واقعی سرا پا تسلیم فرمان امام خویش می باشد و هرگز اهل بیت را رها نخواهد کرد، چنان که آن حضرت در جای دیگر فرمود: «کذب من زعم انه من شیعتنا و هو متمسک بعروه غیرنا [۷]؛ دروغ پنداشته آن کسی که خود را شیعه ما می داند ولی به ریسمان (سرپرستی و ولایت) غیر ما (اهل بیت) چنگ می زند» چرا که رستگاری و سعادت ابدی جز در سایه پذیرش امامت امامان معصوم(ع) میسر نیست.امام صادق(ع) فرمود: «بخدا قسم ما (همان) نعمتی هستیم که خداوند به بندگانش عنایت فرموده و بوسیله ما رستگار شود آن کسی که رستگار شده است (و به سعادت ابدی دست یافته است) و شیعه واقعی آن است که بدنبال امامان خویش باشند و پا جای پای آن ها گذارند.[۸] به همین جهت امام صادق(ع) فرمود: «شیعه ما نیست کسی که به زبان بگوید شیعه هستم ولی در عمل با ما مخالفت کند و آثار ما را زیر پاگذارد، ولکن شیعه کسی است که با زبان و دل با ما موافق باشد و آثار ما را پیروی کند و مانند ما رفتار نماید، چنین کسانی شیعه (واقعی) ما هستند.»[۹]

۳- انجام عمل شایسته و دارا بودن اوصاف بایسته: یکی دیگر از مهمترین انتظارات امام صادق(ع) از شیعیانش این است که از نظر رفتاری بدنبال انجام کارهای نیک و شایسته باشند و از نظر اخلاقی برخوردار از اوصاف نیک و پسندیده، و قرین به اخلاق زیبای اسلامی. حضرتش بر این انتظار سخت پای فشرده و با بیان های مختلفی آن را ابراز فرموده است، در یک جا می فرماید: «شیعتنا اهل الهدی و اهل التقی و اهل الخیر و اهل الایمان و اهل الفتح و الظفر؛[۱۰]شیعیان ما اهل هدایت و تقوا، اهل خیر و نیکی و اهل ایمان و پیروزی و موفقیت می باشند. در جای دیگر فرمود: بخدا قسم شیعه ما نیست مگر کسی که عفت شکم را داشته باشد (و از خوردن حرام دوری نماید) و برای خدا عمل کند و امید ثواب از او داشته باشد و (تنها) از عقاب او ترس داشته باشد»[۱۱]و گاه با بررسی بازتاب اعمال نیک شیعیان و اخلاق برجسته آن ها در جامعه، انتظار خویش را با تأکید بیشتری از پیروان خود اعلام می دارد، از جمله می فرماید: «به هر کس که پیرو ما است و به گفته های ما گوش فرا می دهد سلام مرا ابلاغ کن، و (بگو) من همه شما (شیعیان) را به تقوی، پرهیزکاری در دین، و تلاش و کوشش در راه خدا، و راستگویی و امانت داری، و سجده طولانی، و نیکو همسایه داری…، سفارش می کنم، زیرا هرگاه کسی از شما به این سفارشات من عمل کند مردم می گویند: این «جعفری مذهب» (و شیعه) است. و من از این (اثر اجتماعی) و از اعمال شما شادمان می شوم و سایر مردم نیز می گویند: این است روش ادب و تربیت امام صادق(ع): ولی اگر برخلاف این (روش صادقانه و مورد انتظار) بودید، من از عملکرد شما غمگین و شرمنده می گردم!! و مردم نیز (با ناراحتی) خواهند گفت: این هم اثر تربیتی امام صادق(ع)!! (و این هم شیعه امام صادق(ع) «[۱۲]بیاییم با رفتارمان امامان خویش را شرمنده و سرشکسته نسازیم و آبرو و عظمت آن ها را حفظ کنیم.امام صادق(ع) درخواست می کند که: «کونوا لنازینا ولاتکونوا علینا شیناً، قولوا للناس حسنا و احفظوا السنتکم و کفوا عن الفضول و قبح القول[۱۳]؛ (شیعیان) زینت (و آبرومندی) ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیکو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ کنید و از زیاده روی و زشت گویی بازدارید.یکی از شیعیان حضرت به نام «شقرانی» از تقسیم خلیفه وقت «منصور دوانیقی» محروم ماند، در کنار خانه خلیفه منتظر فرصت بود تا با شفاعت و وساطت کسی حق خود را بگیرد، حضرت صادق(ع) سهم او را گرفت و به وی داد آن گاه فرمود: ای شقرانی اعمال نیک از همه نیکو است، ولی از تو نیکوتر است چون به ما نسبت داری (و شیعه ما هستی) و کارهای زشت از همه زشت است ولی از تو زشتتر است (چون که به ما نسبت داری)»[۱۴](۱۴) لازم به یادآوری است که شقرانی از خدمت گزاران پیامبر اکرم(ص) بود و عمر طولانی کرده بود و تا زمان امام صادق(ع) زنده بود، ولی گرفتار مشروب بود، لذا امام صادق(ع) به او تذکر داد که تو با دیگران تفاوت داری، تو به ما اهل بیت نسبت داری لذا احترام این مقام و موقعیت را حفظ کن، چرا که شیعه باید اهل عمل نیک، ورع و پرهیزکاری باشد، چنان که امام صادق(ع) فرمود: «احق الناس بالورع آل محمد و شیعتهم، کی تقتدی الرعیه بهم[۱۵]؛ سزاوارترین مردم به تقوا و دوری از حرام، آل محمد(ص) و شیعیان آن ها هستند، تا سایر مردم نیز به آنان تأسی نمایند. در این زمینه امام صادق (ع) فرمود:«کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم لیرو امنکم الورع و الاجتهاد و الصلاه و الخیر فان ذلک داعیه[۱۶] مردم را با غیر زبان خود به کارهای نیک دعوت کنید، تا آنان از شما تقوی و ورع و تلاش و کوشش در نماز و کارهای خیر ببینند، و این راه(عمل) جاذبه بیشتری دارد (و بهتر مردم را به سوی نیکی ها جذب می کند)».

۴- حسابرسی اعمال :انتظار دیگری که امام صادق (ع) از شیعیانش دارد، رسیدگی به اعمال و داشتن محاسبه در شبانه روز است، لازم است انسان درابتدای هر روز نسبت به اعمال نیک و دوری از گناه خود «مشارطه» و قرار دادی داشته باشد، و در طول روز مواظبت و «مراقبه» داشته باشد و درپایان روز «محاسبه» و حسابرسی، در این زمینه امام صادق (ع) سخنان ارزشمندی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود، درادامه حدیث تحف العقول می فرماید:«ای پسر جندب لازم است هر مسلمانی که ما را می شناسد (شیعه ما هستند)درهر شب و روز به ارزیابی اعمال خود بپردازد و محاسبه نفس نماید، اگر (بعد از محاسبه) درکارنامه خودکردار نیکی دید بر آن بیفزاید و اگر گناهی مشاهده کرد از آن آمرزش بخواهد تا روز قیامت رسوا نگردد. خوشا به حال بنده ای که برخطا کارانی که از نعمت ها و خوشی های دنیا برخوردار شده اند غبطه نبرد. خوشا به حال بنده ای که دنبال آخرت باشد و برای به دست آوردن آن بکوشد».[۱۷]در جای دیگر فرمود:«بیدار باشید سپس محاسبه کنید نفستان را قبل از آنکه مورد محاسبه قرار گیرید. براستی در قیامت پنجاه موقف (برای حسابرسی) وجود دارد که درهر موقفی هزار سال توقف لازم است. سپس آیه را تلاوت کرد که «در روزی که مقدار پنجاه هزارسال»[۱۸]حسابرسی برای آن است که انسان گذشته را جبران، و در مقابل عمر این سرمایه گرانبها که از دست داده چیزی بدست آورده باشد، وای بحال آن کسی که سرمایه را ازدست بدهد و سودی نبرد و بدا بحال آن کس که سرمایه را بدون هیچ نتیجه ای از دست بدهد، امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید: کسی که دو روزش مساوی باشد ضرر کرده (چرا که سرمایه را از دست داده و سودی نبرده) و کسی که آخرین روزش بدتر از روز قبل باشد، ملعون (و از رحمت خدا بدور) می باشد و کسی که (از نظر روحی و معنوی) فزونی در جان خود نمی یابد روبه کاستی است، و هرکسی که رو به کاستی باشد مرگ برای او بهتر است (چرا که جلو ضرر و زیان بیشتر او گرفته می شود)».[۱۹]

۵- دوری از گناه و محرمات :از انتظارات مهم تمام امامان مخصوصاً امام صادق (ع) این است که شیعیان از گناه به شدت دوری نمایند و هرگز به بهانه شفاعت و محبت اهل بیت، دور گناه نروند، چرا که گناه راه رسیدن به محبت و ولایت اهل بیت را نیز سد می کند، متأسفانه امروزه درجامعه بر این باورند که می توانند هر گناهی انجام دهند، و هر عمل زشتی را مرتکب شوند، آن گاه به گریه و عزاداری در محرم و صفر واظهار محبت به اهل بیت (ع) همه را جبران کنند. از طریق ربا و کلاه برداری پول در می آورند ولی مقداری از آن را نذر امام حسین (ع) می کنند به خیال اینکه حساب پاک شده است. خمس و زکات مال خود را نمی پــردازند ولی به زیارت ثامن الحجج یا به عتبات عالیات (کربلا و نجف) مشرف می شوند، نماز نمی خوانند اما در شب عاشورا تا نصف شب سینه می زنند و… اینان بدانند که هرگز ائمه ما از آن ها راضی نمی شوند، مگر دست از گناه بردارند امام باقر (ع) دراین باره می فرماید.به خدا قسم کسی به خدا تقرب نمی یابد مگر بوسیله طاعت و بندگی، ما مدرکی برای دوری از آتش در دست نداریم و نه کسی به نفع خود از خدا حجتی گرفته است، (بنابراین) هر کس مطیع و فرمانبر خدا باشد او برای دوست و نزدیک است و هر کس خدا را معصیت کند دشمن ما شمرده می شود، و (بدانید که) رسیدن به ولایت و دوستی ما جز از راه عمل و دوری از حرام میسر نیست».[۲۰]علی (ع) فرمود:«دوست ونزدیک پیامبر اسلام کسی است که خدا را فرمان برد، اگر چه خویشاوندی اش با آن حضرت دور باشد، و دشمن رسول خدا(ص) کسی است که خدا را فرمان نبرد، هرچند از نزدیکان نسبی آن سرور باشد.»[۲۱] آری درپیشگاه خداوند و معصومان سلمان فارسی مطیع خدا و بلال حبشی پیرو حق، از ابالهب که عموی پیامبر است ولی کافر به خداوند است و متمرد نسبت به فرامین الهی، برتر و بالاتر است.امام صادق(ع) نه تنها انتظار دارد که شیعیان، گناه و معصیت نکنند بلکه از شرکت در مجالس گناه نیز خودداری کنند. چرا که یکی از عوامل تأثیرگذار بر روح آدمی محیط اطراف، از جمله محفل های آلوده است، لذا امام صادق(ع) مؤمنین را از شرکت در چنین محافلی نهی نموده است. آن جا که فرمود: «لا ینبغی للمؤمن انی یجلس مجلساً یعصی الله فیه و لا یقدر علی تغییره[۲۲]؛ برای مؤمن شایسته نیست که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خداوند انجام می شود و او توانایی تغییر آن را ندارد.

۶- رسیدگی به اهل و عیال: انتظارات ائمه(ع) و امام صادق(ع) منحصر به معنویات و مسائل عبادی نیست، بلکه در مسایل خانوادگی و روزمره نیز امام صادق(ع) سفارشات و انتظاراتی دارد، یکی از آن ها توسعه دادن به زندگی خانوادگی و خوشرفتاری، و برخورد نیک با همسر و فرزندان است. شیعه راستین امام صادق(ع) هیچگاه نسبت به اهل و عیال خویش، تنگ نظر، سخت گیر و بدرفتار نیست. بلکه تلاش می کند به نحو شایسته ای با خانواده معاشرت نماید و در حد امکان و توان به امور معیشتی و رفاهی خانواده توسعه دهد، حضرت صادق(ع) در این باره می فرماید: «عیال یک مرد (زن و فرزند همانند) اسیر اویند، هرکسی که خداوند نعمتی به او عنایت کند پس باید به خانواده (زیردستان) خود گشایشی در زندگی ایجاد کند که اگر چنین نکند قریب است که این نعمت از دست او خارج می شود.»[۲۳] در روایت دیگری آن حضرت پیروانش را به خوش اخلاقی و نیکی به خانواده سفارش نموده آن را موجب طولانی شدن عمر انسان می داند، آن جا که فرمود: «من حسن بره فی اهل بیته زید فی عمره؛ هر کس با خانواده خود نیکو رفتار نماید عمرش طولانی خواهد شد».

۷- توجه به قرآن و تلاوت آن :قرآن به عنوان کتاب هدایت الهی برای انسان، همه ساحت های مادی و معنوی او را دربرمی گیرد. تمام قلمروهای زندگی ظاهری و باطنی فردی و اجتماعی اخلاقی و حقوقی دنیایی و آخرتی و جز آن از آغاز آفرینش و مبدأشناسی تا مسیر و برنامه زندگی و سر منزل نهایی، همه مورد توجه تشریع و تبیین الهی است بدین جهت یکی از انتظارات مهم امام صادق(ع) از شیعیان این است که به این کتاب الهی و گنجینه بی پایان معارف الهی و عهدنامه میان خدا و انسان بیشتر توجه کند، لذا فرمود: قرآن عهدنامه ای است بین خدا و خلقش، برای مسلمان شایسته است که به عهدنامه خود بنگرد و در هر روز پنجاه آیه از آن را تلاوت کند»[۲۴]قطعاً مراد خواندن تنها نیست، باید خواندن توأم با اندیشه و تفکر، و عمل همراه باشد، چنان که امام قرآن ناطق حضرت صادق(ع) فرمود:«بر شما باد به (تلاوت و مراجعه) قرآن. پس هر آیه ای یافتید که کسانی قبل از شما (با عمل نمودن به آن) نجات یافته اند، شما نیز به آن عمل کنید (تا نجات یابید) و هر آیه ای را مشاهده کردید که بیانگر هلاکت پیشینیان است شما هم از آن پرهیز کنید.»[۲۵]و درباره آثار و برکات قرآن خواندن فرمود: «خانه ای که در آن قرآن تلاوت شود و یا خدای عزوجل شود برکتش فراوان، و ملائکه در آن حضور می یابند و شیاطین از آن دور می شوند، و برای اهل آسمان روشن دیده می شود چنان که کواکب برای زمینیان نورانی دیده می شود و خانه ای که در آن قرآن تلاوت نشود و خدای بزرگ یاد نشود برکتش کم و ملائکه از آن فاصله می گیرند و شیاطین در آن حضور می یابند.آن چه گفته شد و ناگفته های زیاد، انتظاراتی است که امام صادق(ع) از شیعیان خویش دارند. باشد که چنین باشیم.

پی نوشت:

[۱] . تحف العقول، ص .۵۴۰۴- بحار، ج ۷۱، ص .۳۱۳

[۲] . همان

[۳] . همان

[۴] .همان

[۵] . شیخ محمد مهدی حائری، شجره طوبی(نجف، مکتبه الحیدریه)، ج ۱، ص .۳

[۶] . رجال کشی، ص .۲۴۹

[۷] . ابی جعفر محمدبن بابویه الصدوق، فضائل الشیعه و صفات الشیعه، ص .۴۵

[۸] . بحارالانوار، ج ۲۴، ص .۵۱

[۹] . وسائل الشیعه ج ۱۱، ص ۱۹۶ و بحارالانوار ج .۶۸ ص .۱۶۴

[۱۰] . اصول کافی. ج .۲ ص ۲۳۳ و فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج ۴، ص .۳۵۳

[۱۱] . صفات الشیعه ص .۴۹

[۱۲] . وسائل الشیعه، ج ۸، ص .۳۸۹

[۱۳] . ابوالفضل طبری، مشکوه الانوار، ص .۱۷۳

[۱۴] . شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج ۱، ص ۷۰۸ و مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص .۲۳۶

[۱۵] . سفینه البحار، ج ۲، ص ۶۴۳

[۱۶] . اصول کافی، ج ۲، ص ۷۸ و سفینه البحار، ج ۲، ص .۶۴۳

[۱۷] . تحف العقول، ص .۵۳۶

[۱۸] . تفسیر نورالثقلین ج .۵ ص .۴۱۳

[۱۹] . شیخ صدوق، امالی ص .۵۳۱

[۲۰] . اصول کافی، ج ۲، ص ۷۴ و تحف العقول، ص .۵۴۰

[۲۱] . نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت۹۲، ص .۱۱۲۹

[۲۲] . وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص .۵۰۳

[۲۳] . اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص .۲۰۷

[۲۴] . کافی ج ۲، ص .۶۰۹

[۲۵] . بحار ج ۹۲، ص ۹۴

نظرات[۰] | دسته: آشنايي بيشتر با دين مبين اسلام | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 0
  • 132
  • 209,671
No Image No Image