No Image
خوش آمديد!
بوی مهر پيوند ثابت

عمری به انتظار تو ما دیده بر دریم
آخر چگونه ما ز وصال تو بگذریم
تا کی به پشت پرده نشینی تو نازنین
بگذار تا که روی نکوی تو بنگریم
ماها به پشت ابر چه زیبا ، منوری
شاید که طاقت رخ ماهت نیاوریم
چون بوی مهر میشنوم از جناب تو
نه ، مهر هیچکسی را نپروریم
ما خود نیامدیم دوان از قفای تو
نه ، ما جملگی بکمند تو اندریم
«روی ار بروی ما نکنی حکم از آن تست»۱
برگرد تا که روی به پایت بگستریم
دانی در این کمند مبین جایگاه خود
«چندان فتاده اند که ما صید لاغریم»۲
نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بر اساس غزلی از سعدی با مطلع «بگذار تا مقابل روی تو بگذریم» سروده شد و ۱و۲ عینا نقل شده است.

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
راز معانی پيوند ثابت

راز معانی
کتاب عشق و مستی را کسی دیگر نمی خواند
چرا راز معانی را کسی دیگر نمی داند
سیه روزم شده چون گیسوی پر پیچش یلدا
چرا پس حرف حق را هم کسی دیگر نمی تابد
چرا در این کویر دل کسی گل را نمی جوید
چرا در کوی مشتاقی کسی دیگر نمی ماند
چرا پس طاقت مردم شده طاق از بغل دستی
چرا غیر از خودش هر کس کسی دیگر نمی خواهد
بهار آمد هزار آمد ولی در باغ و بستانم
چه شد بلبل برای ما غزل دیگر نمی خواند
ز مطرب هم رسد ساز مخالف بر دل و جانم
به گرد حلقه رندان کسی دیگر نمی ماند
در این امواج پر طوفان رسان یارب تو کشتیبان
سوی کشتی «مبین» از چه کسی دیگر نمی راند
نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
۲۲ رباعی در تجلیل از مقام «حجر بن عدی» پيوند ثابت

چندی پیش وهابیت کوردل نسبت به نبش قبر مطهر «حجر بن عدی» صحابی جلیل‌القدر پیامبر اسلام(ص) اقدام کرد تا بار دیگر ثابت شود: «ای حجر! فدایی شهید علوی/ آزاده پاک، زاده پاک عَدی/ بگذشت هزار و چارصد سال و هنوز/ سرسبز تویی پیرو مظلوم علی».
خبرگزاری فارس: ۲۲ رباعی در تجلیل از مقام «حجر بن عدی»

خبرگزاری فارس: ۲۲ رباعی در تجلیل از مقام «حجر بن عدی»

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، رباعی‌های ذیل در تجلیل از مقام شامخ «حجر بن عدی» صحابی بزرگ پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) سروده شده است.

 ۱۵ رباعی نخست از آن «عبدالحسین طالعی» است و ۷ رباعی بعدی توسط «حسین علیزاده» متخلص با حامد سروده شده که برای نخستین بار توسط وبگاه کتاب‌شناسی شیعه منتشر شده است.

 

مزار مکتوم

از قصۀ حجر شد به عالم معلوم

معنای کلام فاطمه، آن مظلوم

شب غسل بده، و شب به خاکم بسپار

تا آنکه مزار من بماند مکتوم

 

هماره مظلوم

ای حجر! فدایی شهید علوی

آزاده پاک! زاده پاک عدی!

بگذشت هزار و چار صد سال و هنوز

سرسبز تویی پیرو مظلوم علی

 

شگفتا!

بر اهل ولا ندادن جان عجب است

سر گر ندهد به راه ایمان عجب است

آرام نگیرند ولو بعد از مرگ

آرامش آن پیکر بی‌جان عجب است

 

خورشید

در ظلمت شام، خوش درخشیدی حجر!

بر اهل ولا چه خوب تابیدی حجر!

از پیکر بی‌جان تو هم می‌ترسند

امروز چو دیروز تو خورشیدی حجر!

 

امتداد

«سر» رفته و «واو» امتدادش مانده

از «سرو» تنی رفته و یادش مانده

از حجر، هدایتی است باقی ما را

رفته است عَرَض، کنون نهادش مانده

 

رهایی

بر مرگ زدی به راحتی لبخندی

گویی که رسیده‌ای به شهدی، قندی

بر یاور مرتضی است مُردن شادی

ای حجر! رها شدی کنون از بندی

 

وادی خون

آن روز در آن معرکه مجنون رفتی

در وادی سرخِ همچو جیحون رفتی

گفتند که حجر …، بی‌توجه بودی

سرمست میان لجه خون رفتی

نظرات[۰] | دسته: گلچین شعر | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
شها کجایی؟ پيوند ثابت

گفتم شها کجایی؟، کی پس برم بیایی

گفتا ز بی وفایی، افتاده این جدایی

گفتم مها تو نوری، بر کنج دل بتابان

گفتا که ابر تیره، شد سد روشنایی

گفتم که وعده کردی، آیی به بزم ما دوست

گفتا ندیدم هرگز، در بزم تو صفایی

گفتم مرا بوصلت ،مشتاق کرده رفتی

گفتا دلت رها کن، زین زهد پر ریایی

گفتم اسیر نفسم ،این درد چاره اش چیست

گفتا مده تو آنی ،این صبر و پارسایی

گفتم دلم شده خون، از غصه های گردون

گفتا که با می ما، مشکل توان گشایی

گفتم «مبین» شکایت، دارد ز دور گردون

گفتا مکن دخالت، در کار کبریایی

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

وزن شعر: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن/

جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ هجری شمسی/

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
آیا امکان وقوع رجعت هست؟ پيوند ثابت


رجعت

غالباً در پاره ای از مسائل کلامی، اصول عقاید و علوم دیگر، این دو عنوان مطرح است:

۱٫ امکان: یعنی آیا فلان امر شدنی است یا نه؟ امکان دارد یا نه؟

۲٫ وقوع: پس از بحث امکان، سۆال دیگری مطرح است که، آیا همان مسئله‌ای که امکان ذاتی آن ثابت و مسلم شد، واقع شده و یا واقع می‌شود؟ آیا نظایر آن در تاریخ اتفاق افتاده یا نه؟ بر این اساس در این مسئله نیز این دو بحث مطرح است:

۱٫ آیا رجعت به آن معنی که گذشت از امور مسایل ممکنه است و یا امتناع ذاتی دارد، همانند اجتماع ضدّین و یا اجتماع نقیضین و یا امتناع عرضی: مانند سلب تفکّر از کسی که خواب باشد؟ با اندک تأمل و دقت می‌یابیم که رجعت از امور ممکنه است، زیرا آفرینش دو گونه است: گاه خداوند از هیچ و عدم، چیزی را ایجاد می‌کند و گاه عناصر و اجزای پراکنده همان موجودی را دوباره به هم پیوند می‌دهد؛ و رجعت از قبیل آفرینش به معنی دوم است؛ و چنانچه آفرینش به معنی اوّل امکان

نظرات[۰] | دسته: کمی آنطرف تر منتظر ما هستند | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
دلیل جذابیت آیت الله بهجت! پيوند ثابت

دلیل جذابیت آیت الله بهجت!
بسیاری از کسانی که در صدر اسلام شیفته اسلام شدند و به اسلام گرویدند تنها تحت تاثیر رفتار نیک و پسندیده و جذاب پیامبر و اهل البیت علیهم السلام قرار گرفتند . رفتار پیامبر و فرزندان پاک و معصومش چنان جذاب بود که مردم را هم چون پروانه جذب شمع وجودشان می ساخت .

در روزگار ما که فرهنگ فاسد و ویران گر غرب به مدد شبکه های ماهواره ای در جامعه ما روز به روز در حال گسترش و پیشرفت است ، وظیفه ما طلاب و روحانیون بیش از گذشته سنگین است .

 

بسیاری از این شبکه های ماهواره ای به طور مستقیم به جنگ با فرهنگ اسلام نمی پردازند .

گردانندگان آنان به صورت غیر مستقیم و گام به گام و با فکر و مکر فراوان و بی سر و صدا هم چون مار سیاهی در شب تاریک به جلو می خزند و مردم ، بویژه جوانان را از فرهنگ اسلام روی گردان می سازند و آنان را شیفته فرهنگ مادی گرا و بنیان برانداز غرب می سازند .

 

 این شبکه های ماهواره ای با ایجاد جذابیت های گوناگون هر روز مخاطب بیشتری را جذب خود می سازند .

بسیاری از مردم ما نیز متوجه خطر این شبکه ها نیستند.

جالب این جاست که سیما و سینمای ما هم برای این که از قافله جذب مخاطب عقب نمانند ، به دنبال بالا بردن جذابیت های خود هستند که در برخی مواقع همانند شبکه های ماهواره ای عمل می کنند و نا خواسته فرهنگ مبتذل غربی را ترویج می کنند .

 

بسیاری از هنر پیشگان سیما و سینمای ما کمترین دلبستگی را به فرهنگ برتر اسلام دارند و شیفته فرهنگ غرب هستند .

این شیفتگی به فرهنگ غرب از چهره ها و تیپ ها و نوع لباس و نحوه زندگی و رفتار بسیاری از آنان هویداست .

در این میان آن چیز که بیش از هر چیز دیگری برای ما طلاب و روحانیون اهمیت دارد این است که ما هم باید جذابیت خود را به عنوان طلایه داران فرهنگ ناب اسلام

نظرات[۰] | دسته: نور خدا | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
پیش‌بینی شهادت «حجر بن عدی» توسط امام علی(ع) پيوند ثابت

 

حجر در کلام علامه طهرانی
پیش‌بینی شهادت «حجر بن عدی» توسط امام علی(ع)

امیرالمومنین علی (ع) فرمود: «شگفت و تمام شگفت آن واقعه‌‌‏اى است که بین ماه جُمادى و ماه رجب واقع مى‌‏‌شود» و نیز گفته‏‌اند: «کدام شگفتى بالاتر از آنست که مردگانى بر سر زندگانى بزنند؟»

خبرگزاری فارس: پیش‌بینی شهادت «حجر بن عدی» توسط امام علی(ع)

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجر بن عدی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین علی (ع) بود که چند روز قبل عناصر وهابی تکفیری در شنیع‌ترین اقدام خود با هدف دامن زدن به آتش تفرقه بین مسلمانان با حمله به مرقد مطهرش و تخریب ضریح و نبش قبر آن صحابی جلیل‌القدر، پیکر او را بیرون کشیده و با خود به سرقت بردند.

این اقدام زشت و شنیع، صرف نظر از مسائل ناراحت‌ کننده آن، موجب شد بار دیگر، نام و یاد حجر بن عدی بر سر زبان‌ها بیفتد و حتی کسانی که این صحابی معروف پیامبر (ص) و امام علی (ع) را نمی‌شناختند وی را بشناسند. (عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد)

یکی از علمای بزرگی که درباره شخصیت و کیفیت شهادت حجر بن عدی در جاهای مختلف سخن گفته، علامه سید محمد حسین طهرانی است. وی در کتاب امام شناسى جلد ‏۱۲ صفحه ۱۶۳ درباره حجر بن عدی می‌‌نویسد:   

در کتاب «معرفت و تاریخ» از نَسوَى وارد است که گفت: رَزین غافقى گفت: من از على‌بن‌أبى‌طالب علیه‌السّلام شنیدم که مى‏‌گفت: یَا أَهلَ العِرَاقِ سَیُقْتَلُ مِنکُم سَبْعَه بِعَذْراءَ، مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ أصحَابِ الأُخْدُود «اى اهل عراق بزودى از شما هفت نفر در عذراء کشته مى‌‏شوند، مَثَل ایشان مانند مَثَل أصحاب اخدود است». و حُجر بن عدى و اصحاب او در عذراء کشته شدند.

حجر بن عدى کِندى کوفى از اعاظم اصحاب أمیر المؤمنین علیه السّلام و از ابدال آنهاست. در کیاست و زهد و عبادت، در عرب مشهور

نظرات[۰] | دسته: نور خدا | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
غمی نیست پيوند ثابت

غزلی از سعید حدادیان مداح معروف تهران

گفتم که غمخوار توام، گفتی غمی نیست

غیر از نمک، این زخم‌ها را مرهمی نیست

گفتم که از نامحرمان پرهیز، گفتی:

اینجا به غیر از ما دو تا نامحرمی نیست

رسوایی ما کمترین تاوان عشق است

این روزها عاشق شدن جرم کمی نیست

ای دل اگر با ناخوشی‌ها سازگاری

از عالم عشاق خوش‌تر، عالمی نیست

باران لطفی نیست اما تشنگی هست

سیل دمادم هست، اشک نم نمی نیست

حالا که دستم رو شده پیش خلائق

کاری تر از لبخند، مشت محکمی نیست

از مجموعه «همیشه باران»سعید حدادیان

 

نظرات[۰] | دسته: گلچین شعر | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
بهشت پيوند ثابت

می برد مشهد مرا ،مولا رضا، سوی بهشت
بر مشام جان رسد، از مرقدت ، بوی بهشت
چشمه ی کوثر شده ،جوشان ز سقا خانه ات
مهر تابان، پاک کن، ما را تو در ،کوی بهشت
خُلق نیکو ،خادمانت را ،جدا کرد از همه
می برد اخلاقشان، ما را سویِ خوی بهشت
می کند هر دم نسیمِ دوست از اینجا گذر
مطلع ایران بُوَد ،هر صبح از روی بهشت
هر که نوشد جامی از مهرِ تو را در این جهان
بی نیازست تَر نماید، لب برِ جوی بهشت
حُبِ تو گر روز محشر با عمل توأم شود
میشود سنگین تر از هر کوه ترازوی بهشت
شام گیسویی اگر دارد به دل هر کافری
با ولایت می شود در حلقه ی موی بهشت
چون «مبین» بنوشت خطی را به مدح تو رضا
شد صراطش مستقیم ،راهش شده سوی بهشت
نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
مولانا پيوند ثابت

شرح زندگی

جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری (قرن هفتم) در شهر بلخ دیده به جهان گشود، ایشان اجدادش همه اهل خراسان بوده‌اند. پدرش نیز محمد نام داشته سلطان العلماء خوانده می‌شد و به بهاءالدین ولدبن ولد مشهور، پدرش مردی سخنور بوده، مردم بلخ علاقه فراوانی بر او داشته که ظاهرا همان وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه گردیده است. که در نتیجه آن، مهاجرت بهاءالدین ولد به قونیه گردید. اما از بدشناسی در آنجا نیز تحت مخالت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود قرار گرفت.

القاب وی

با لقبهای خداوندگار، مولانا، مولوی، ملّای روم و گاهی با تخلص خاموش در میان فارس زبانان شهرت یافته است.

مسافرتهای وی

جلال الدین محمد در سفر زیارتی که پدرش از بلخ به آن عازم گردید پدرش را همراهی نمود، در طی این سفر در شهر نیشابور همراه پدرش به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر شتافت. ظاهرا شیخ فریدالدین سفارش مولوی را در همان کودکیش (۶ سالکی یا ۱۳ سالگی ) به پدر نمود. در این سفر حج علاوه بر نیشابور در بغداد نیز مدتی رحل اقامت گزید و ظاهرا به خاطر فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف گردیده و بهاء الدین ولد در آسیای صغیر ساکن شد. اما پس از مدتی براساس دعوت علاء الدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.

ازدواج وی

جلال الدین محمد در هجده سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج نمود که حاصل این ازدواج سه پسر و یک دختر بود. پس از فوت پدرش بهاء ولد راه پدر را ادامه داده و به هدایت و ارشاد مردم عمر خود را سپری نمود.

سفر برای تحصیلات تکمیلی

مولوی در عین حالی که مردم را تربیت می‌نمود از خودش نیز غافل نبوده تا جایی که وقتی موفق به دیدار محقق ترمذی گردید خود را شاگرد او کرده از تعلیمات و ارشادات او نهایت بهره‌ها را برده و علی الظاهر و به تشویق همین استادش برای تکمیل معلوماتش رنج سفر به حلب را برخود آسان نموه و عازم شهر حلب گردید. ایشان در شهر حلب علم فقه را از کمال الدین عدیم فرا گرفت و پس از مدتی که به شهر دمشق رفت از دیدار با محی الدین عربی، عارف و متفکر زمانش نیز کمال استفاده‌ها را برده و از آنجا عازم شهر قونیه گردیده و بنابه درخواست سید برهان الدین طریق ریاضت را در پیش گرفت. پس از مرگ محقق ترمذی به مدت ۵ سال مدرس علوم دینی گردید که نتیجه آن تربیت چهارصد شاگرد می‌باشد.

داستان آشنایی با شمس

وی همچنانکه گفتیم یک لحظه از تربیت خود غافل نبوده، تاریخ اینچنین می‌نویسد که روزی شمس وارد مجلس مولانا می‌شود. در حالی که مولانا در کنارش چند کتاب وجود داشت. شمس از او می‌پرسد این که اینها چیست؟ مولانا جواب می‌دهد قیل و قال است. شمس می‌گوید و ترا با اینها چه کار است و کتابها را برداشته در داخل حوضی که در آن نزدیکی قرار داشت می‌اندازد. مولانا با ناراحتی می‌گوید ای درویش چه کار کردی برخی از اینها کتابها از پدرم رسیده بوده و نسخه منحصر بفرد می‌باشد. و دیگر پیدا نمی‌شود؛ شمس تبریزی در این حالت دست به آب برده و کتابها را یک یک از آب بیرون می‌کشد بدون اینکه آثاری از آب در کتابها مانده باشد. مولانا با تعجب می‌پرسد این چه سرّی است؟ شمس جواب می‌دهد این ذوق وحال است که ترا از آن خبری نیست. از این ساعت است که حال مولانا تغییر یافته و به شوریدگی روی می‌نهد و درس و بحث را کناری نهاده و شبانه روز در رکاب شمس تبریزی به خدمت می‌ایستد. و به قول استاد شفیعی کدکنی تولدی دوباره می‌یابد.

هر چند که مولوی در طول زندگی شصت و هشت ساله خود با بزرگانی همچون محقق ترمذی، شیخ عطار، کمال الدین عدیم و محی الدین عربی حشر و نشرهایی داشته و از هر کدام توشه‌ای براندوخته ولی هیچکدام از آنها مثل شمس تبریزی در زندگیش تاثیر گذار نبوده تا جائیکه رابطه‌اش با او شاید از حد تعلیم و تعلم بسی بالاتر رفته و یک رابطه عاشقانه گردیده چنانکه پس از آشنایی با شمس، خود را اسیر دست و پا بسته شمس دیده است.

پس از غیبت شمس از زندگی مولانا، با صلاح الدین زرکوب دمخور گردید، الفت او با این عارف ساده دل، سبب حسادت عده‌ای گردید. پس از مرگ صلاح الدین، حسان الدین چلبی را به عنوان یار صمیمی خود برگزید. که نتیجه همنشینی مولوی با حسام الدین، مثنوی معنوی گردیده که حاصل لحظه‌هایی از همصحبتی با حسام‌الدین می‌باشد. علاوه بر کتاب فوق ایشان دارای آثار منظوم و منثور دیگری نیز می‌باشند که در زیر به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:

آثار مولانا

  • مثنوی معنوی که به زبان فارسی می باشد.
  • غزلیات شمس، غزلیاتی است که مولانا به نام مراد خود شمس سروده است.
  • رباعیات: حاصل اندیشه‌های مولاناست.
  • فیه ما فیه: که به نثر می‌باشد و حاوی تقریرات مولانا است که گاه در پاسخ پرسشی است و زمانی خطاب به شخص معین.
  • مکاتیب: حاصل نامه‌های مولاناست.
  • مجالس سبعه: سخنانی است که مولانا در منبر ایراد فرموده است.

بالاخره روح ناآرام جلاالدین محمد مولوی در غروب خورشید روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال ۶۷۲ هـ قمری بر اثر بیماری ناگهانی که طبیبان از درمان آن عاجز گشتند به دیار باقی شتافت.

برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به

منابع

  1. محمدرضا علی قلی زاده، گلچین غزلیات شمس تبریزی، چاپ خورشید، زمستان ۷۱
  2. رضا قلی خان هدایت، چشمه خورشید، ناشر کتاب نمونه، بهار ۱۳۶۸
  3. عسگر اردوبادی، دیوان شمس تیریزی، چاپ ۱۳۳۵
  4. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، غزلیات شمس ، انتشارات امیر کبیر ،چاپ هفدهم ۱۳۸۳

نظرات[۰] | دسته: آشنایی با ادبیات فارسی | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 0
  • 25
  • 201,189
No Image No Image