رای من، حاصل تدبیر منست

نه، به این وضعیت پر مِحَنست

نه، به تزویر و دروغ و به نفاق

رای مثبت، به سرور وطنست

نصرالدین کریمی (مبین)
جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰

خودت را اسیر من‌ و ما مکن

اسیر هوس یا تمنا مکن

رها کن خودت را ز ما و منی

خودت را تو‌ در بند دنیا مکن

نصرالدین کریمی (مبین)
شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۲۰ دقیقه ی بامداد

خودت را اسیر هوس ها مکن

اسیر تمناىِ بیجا مکن

مشو نردبان هوسهای کس

برا کس خودت را تو رسوا مکن

نصرالدین کریمی (مبین)
جمعه ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۳۰

ز موج هجر تو، از غم شکستم

پریشان گشته، در ماتم نشستم

بقایای دل ویران خود را

بر آبادی، به گیسوی تو بستم

نصرالدین کریمی (مبین)
شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۶ صبح

نمیدونم کجایی؟ در چه حالی؟

غمینی، ساکتی، در قیل و قالی؟

همی دونم که هر جا هستی ای گل

شب و روزم فقط تو در خیالی

نصرالدین کریمی (مبین)
شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۵:۵۵

ز هجران تو یارا بی شکیبم

ز رخسار مه تو بی نصیبم

ز این درد جدایی با که گویم؟

رسد تا آسمان امن یجیبم

نصرالدین کریمی (مبین)
شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۵:۴۰

ز هجرت نازنین یارا، نگارا

نمونده طاقتی، بر این دل ما

نمیدونم که کی گردد درآیی؟

ز پشت ابر غیبت نازنینا

نصرالدین کریمی (مبین)
شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۵:۳۰

تا نیایی، حال جمعه، خوب، نیست

در میان روز و ماه، محبوب، نیست

بی ظهورت در جهان آقای من

این زمین، آب و هوا، مطلوب، نیست

نصرالدین کریمی (مبین)
پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۲۱:۴۵

هر دولتی بیاید، ناید دگر به کارم

بی دولت جنابت، درمانده و فگارم

خوشبختی جهانی رویای بی جوابست

در دولت تو آقا، خوشبخت روزگارم

نصرالدین کریمی (مبین)
شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰
ساعت ۲۰:۳۰

گل نرگس، ببین، پژمرده حالم

تنیده هفته هایم، ماه و سالم

بدون مهر تو آقای خوبم

چه حاصل، نارسم، خامم ، چه کالم

نصرالدین کریمی (مبین)
جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰

مهر: خورشید