چیزی که عوض دارد، گله ندارد |
|
شخصی به منزل دوستی رفت. صاحبخانه کاسه ای شیر نزد او نهاد و گفت:
میل بفرمایید که ماست و پنیر و روغن و کره و غیره از شیر است.
میهمان بخورد و دم نزد و رفت و صاحبخانه را به خانه ی خود دعوت کرد. روز موعود، یک شاخه برگ انگور نزد وی نهاد و گفت:
میل بفرمایید که دوشاب و حلوا و شیره و کشمش و غیره از همین بعمل می آید!
از لابلای گفته ها/سید جواد مهری/ص ۲۶۱/انتشارت حضور
دسته: داستانک | نويسنده: mobinkarim
|
ارسال نظر
|
|