تابم،تبم برایت، ای میز بی مروت
روزم، شبم فدایت، ای میز بی مروت
صدق و صفای خود را، کردم فدای وصلت
مخدوم بی عنایت، ای میز بی مروت
شب تا سحر نخفتم، در آتش فراغت
کم گفته ام ثنایت، ای میز بی مروت
بنگر که از برایت، انبار دانشم من
سر داده ام برایت، ای میز بی مروت
دارم مدارکی بس، تا که رسم به کویت
از من نما حمایت ، ای میز بی مروت
من در ره وصالت، کوبیده ام بسی در
بگشا در سرایت، ای میز بی مروت
ریخت و قیافه ام را، پیراستم برایت
کن بر منم عنایت، ای میز بی مروت
ما تشنگان قدرت، آبی نمیدهد کس
ما را نما سقایت، ای میز بی مروت
درویش را نباشد، شوق وصال رویت
کمتر نما جنایت، ای میز بی مروت
پندار خود «مبینا»، بربند زین روایت
بس باشدت حکایت، ای میز بی مروت
نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
وزن شعر: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
دسته: