No Image
خوش آمديد!
به نیزه و تیر زدند پيوند ثابت

با سنگ و به چوب و نیزه و تیر زدند

با مشت و لگد ، به گرز و شمشیر زدند

یک لشگر بی حیا چنان صف بستند

از خرد و کلان، جوان و تا پیر زدند

نصرالدین کریمی (مبین)
یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۵۰ دقیقه بامداد

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
قصه ی ما به سر رسید پيوند ثابت

دست گلچین تک تک، گلها بچید

تک به تک، گلهای ما در خون کشید

سینه ی گلهای ما را هم درید

آخر قصه ولی، به سر رسید

نصرالدین کریمی (مبین)
پنج شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰
ساعت ۲۳:۲۰
شب عاشورا

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
سبو ریخته است پيوند ثابت

بغض ما گرچه برادر به گلو ریخته است

به فدای سر تو، گرچه سبو ریخته است

پاشو داداش ، فدای سر و دست تو شوم

نگران حرمم، ترس عدو ریخته است

نصرالدین کریمی ( مبین)
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰
ساعت ۱:۲۰ بامداد
تاسوعای حسینی

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
لب عطشان پيوند ثابت

لب عطشان، چه حالی دست می داد

به سقا، چه ملالی دست می داد

دو دستش داد تا مشکش بماند

چه حالی مشک خالی دست می داد

نصرالدین کریمی (مبین)
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰
ساعت ۳۵ دقیقه بامداد

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
حرم ، ندارد آبی پيوند ثابت

عمو، عطش، حرم، ندارد آبی

بیا، عمو، کرم، کن و ثوابی

ببین رباب، نشسته در غم آب

برای اصغرش نمانده تابی

نصرالدین کریمی (مبین)
سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۰
ساعت ۲۳:۳۵

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
لالایی ای گل بالا بلندم پيوند ثابت

زده آتش ،عطش بر خیمه ی ما

امان برده ز طفلان و ز زنها

ربوده تشنگی تاب و توانم

زده آتش به جان و استخوانم

گلی دارم عطش پژمرده او را

ببین این داغ و تف، افسرده او را

ز بس از تشنگی این گل خمیده

سرش بر گردن او آرمیده

توان و تاب و طاقت برده از او

عطش این استقامت، برده از او

ز بی شیری گلم، در تاب و تب شد

ز بی آبی گلم، خشکیده لب شد

فغان کودکم بر آسمانست

ز بی آبی گلم اندر فغانست

ولی بس از عطش او‌ گریه کرده

صدایش را دگر بی مایه کرده

گل من بی صدا در تاب و تب بود

زبانش بر روی خشکیده لب بود

که ناگه یک ندا آمد به گوشش

صدای آشنا، برد عقل و هوشش

کسی زد ناله،ای مردم، غریبم

میان ناکسانی، بی شکیبم

کسی خواهد مرا، یاری نماید

حسین (ع) را کربلا، یاری نماید

زمانی که صدا، آمد به گوشش

گلم افزود، بر جوش و‌ خروشش

ز گهواره پرید و خنده ای کرد

خروشید او، ز جایش همچو یک مرد

که ای بابای بی یار و غریبم

برای اذن میدان، بی شکیبم

اگر یاور نداری، یاورت من

اگر اکبر نداری، اکبرت من

مگر من مرده ام، بی کس بمانی

کسانت رفته اند و در فغانی

بیاور مادرا، قنداق من را

بپوشان چون زره، تن پوش تن را

که بابایم شکسته پر و بال است

خمیده قد او، مانند دال است

روم میدان، که تا ثابت نمایم

بساط ظلمشان، ساقط نمایم

به خون خود کنم، امضا که مردم

نباشد با یزید، ما را تفاهم؟

پدر گفتا که ننگست ای جماعت

کنم با چون یزیدی گر که بیعت

به آغوش پدر، از بهر یاری

گلم رفت و شدم در بی قراری

پدر او را گرفت بالای دستش

به آبی تازه گردانید هستش

به ناگه چشم ناپاکی بدیدش (حرمله)

گلوی نازک او را دریدش

چنان تیر سه شعبه، کارگر شد

حسین بن علی (ع) خونین جگر شد

از آن تیری زدند اندر گلویش

در آوردند زان، چشم عمویش

گلم را، باغبان، بی جان پس آورد

مرا از کربلا شد، این ره آورد

امیدم حرمله، از دل بریدی

گلم را در میان خون کشیدی

الهی، حرمله خیری نبینی

ز دنیایت گل حسرت بچینی

لالایی ای گل باغم، علی جان

نمودی با غمت داغم، علی جان

لالایی ای گل بالا بلندم

لالایی ای رشید و سربلندم

لالایی مونس تنهایی من

لالایی ای گل زهرایی من

خداحافظ گل یاسم علی جان

عمویت شد ز رزمت شاد و خندان

خداحافظ علی، ای جان مادر

خداحافظ گل نشکفته، پرپر

خداحافظ امید و آرزویم

نگهبان تمام آبرویم

سرافرازم نمودی پیش زهرا (س)

ز رزمی که نمودی پیش بابا

رجز خواندی چنان جدت، علی جان

سپاهی شد به تو سدت، علی جان

گلم جان حسین (ع) و جان اکبر (ع)

مکن هرگز فراموشم تو اصغر (س)

“مبین” را روز محشر ای علی جان

شفاعت کن خودت در پیش یزدان

نصرالدین کریمی (مبین)
دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
هفتم محرم ۱۴۴۳

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
خودت کن چاره پيوند ثابت

خدایا عاجزیم و ناتوانیم

کسی را غیر تو‌ هرگز نخوانیم

بنی آدم گرفتار بلایی است

خودت کن چاره تا در غم نمانیم

نصرالدین کریمی (مبین) یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۳۰ دقیقه بامداد

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
به جای نوگلم پيوند ثابت

به جای نوگلم، غم دارم امشب

گلم را در برم، کم دارم امشب

الهی ای فلک هرگز نگردی

که نوحه بر لبم، دم‌ دارم امشب

نصرالدین کریمی (مبین)
یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
ساعت ۱۴

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
محرم آمد پيوند ثابت

محرم آمد و ماتم گرفتم

دوباره ساغری از غم گرفتم

ز جور کوفیان بر آل طاها

فغان و آه و ناله، دم گرفتم

نصرالدین‌ کریمی (مبین)
یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۱۵

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
ای غم آبادی نبینی پيوند ثابت

الهی، ای غم آبادی نبینی

شوی محبوس و آزادی نبینی

محرم شد، زدی ماتم به عالم

الا غم، تا ابد شادی نبینی

نصرالدین کریمی (مبین)
یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
ساعت ۱۱:۳۰

نظرات[۰] | دسته: دو بیتی های مبین | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 6
  • 155
  • 211,256
No Image No Image