No Image
خوش آمديد!
تأثیر گناه پدر و مادر در زندگی فرزندان پيوند ثابت


 


چرا فرزند باید در گناهان پدر و مادر شریک باشد که آن را جبران کند؟

 


گناه

گناهان والدین بر روی فرزندان:

اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام همان است که خداوند متعال بیان فرموده که:

« أَلَّا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى

وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى

وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى

ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى (نجم/۳۸-۴۱) هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏ گیرد. و اینکه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و کوشش او نیست. و اینکه تلاش او به زودى دیده مى‏ شود. سپس به او جزاى کافى داده خواهد شد.»

طبق براهین عقلی و صریح آیات قرآن کریم شکّی در این نیست که خداوند متعال عادل است؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند؛ لذا عذاب، فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس.

حوادث و اتفاقات در این عالم بر اساس علت و معلول صورت می گیرد؛ بنابراین هر حادثه ای و از جمله تولد فرزندان و تکوین آن ها، نیز روحیات و آثارشان، بر اساس علت های خاص خود است و خداوند نیز بر اساس همان چیزی که علت ها اقتضا دارد، به موجودات فیض می بخشد. پس اگر فرزندی در خلقت جسمانی یا روحی دارای نقص است، مربوط به علت های آن است.

بنابراین تأثیر کارهای پدر و مادر بر فرزندان، یکی از آثار وضعی و تکوینی اعمال آن‌ها است و اگر به خداوند نسبت داده می‌شود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینی و خواص علت و معلول به او منسوب است و به هیچ وجه ظلم و ستمی از ناحیه خداوند بر کسی نخواهد شد.

به قول شاعر همواره «گندم از گندم بروید جو ز جو » بر این اساس از زمین خوب و حاصل خیز گیاه خوب می روید و در زمین نامرغوب گیاه نامرغوب رشد می کند. « وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ» (اعراف/۵۸)

جهان آفرینش، جهان تأثیر و تأثر است و به ویژه پدیده ها از علل حقیقی

نظرات[۰] | دسته: قرآن | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
محرم و نامحرم؛ لطفا مرزها را رعایت کنید!! پيوند ثابت

 

 


دختری حدود ۲۰ ساله در دانشگاه به برای مشاوره به من مراجعه کرده بود و می‌گفت: “من عاشق شده‌ام!”‌‌

گفتم: “عاشق چه کسی؟ گفت: “عاشق شوهر خاله ام شده ام! و این صرفا یک عشق ظاهری و قلبی نیست بلکه قضیه ازدواج در میان است!

 

 

 


 

ارتباط

این روزها در برخی خانواده ها شاهد رفتارهای هنجار شکنانه و دور از ارزش‌های اخلاقی و اسلامی هستیم، مرزهای محرم و نامحرمی گسیخته شده است و کسی اهمیت نمی دهد که عاقبت این اتفاق شوم چقدر می‌تواند وخیم باشد.

متأسفانه برخی خانواده ها تحت تأثیر تبلیغات ماهواره ای و برنامه های هدفدار آن و یا به علت بی اطلاعی از مبانی اخلاقی و ارزش های اسلامی، برخورد نزدیک با نامحرم بدون هیچ قیدی و بدون حجاب را نوعی تجدد و روشنفکری قلمداد می کنند، تا جایی که نسل جدید نمی داند محرم کیست و نامحرم کیست؟

 

دیگر دختران ما شوهر عمه، شوهر خاله، پسر دایی ها و پسر عمه ها و … را نامحرم

نظرات[۰] | دسته: احادیث | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
لبیک یا حسین (ع) پيوند ثابت

آیت الله جوادی آملی:  لبیک یا حسین ما روی میز است/ کارتون: سجاد جعفری

آیت الله جوادی آملی: لبیک یا حسین ما روی میز است/ کارتون: سجاد جعفری

نظرات[۰] | دسته: نور خدا | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
گزارش یک تجربه از مرادی کرمانی پيوند ثابت

 


هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان در برنامه «گزارش یک تجربه: چند و چون ترجمه ادبیات کودکان و نوجوانان» گفت: آن‌چه در بحث ترجمه مهم است، انتقال حس نویسنده است و این اشتباه است که ما تصور کنیم که به صرف ترجمه لغوی، خوانندگان آن طرف آبی را جذب می‌کنیم.

گزارش یک تجربه از مرادی کرمانی

مرادی کرمانی که روز دوشنبه، ۲۷ آبان، در محل کتابخانه فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی سخن می‌گفت، اظهار کرد: وقتی به کتاب‌فروشی‌ها و ویترین آن‌ها در کشور خودمان نگاه می‌کنیم، اغلب آثار، آثار ترجمه‌یی‌اند و آثار تألیفی ما بسیار محدود است. در واقع ما یک جاده یک‌طرفه داریم که ترجمه‌ها به آن سرازیر می‌شوند و این از گذشته‌های دور در کشور ما بوده است.

او با بیان این‌که در کتاب‌فروشی در لندن شاهد بوده بیش‌تر کتاب‌های مبلغان مسیحی به زبان فارسی برای بچه‌های ایرانی پس از جنگ جهانی دوم ترجمه شده بود، گفت: ما این‌ور آب چه داریم؟ تمام بضاعت ادبیات خوب باید طی سال‌های مختلفی ترجمه می‌شد که نشد و حالا جز من و تعداد معدودی از نویسندگان کس دیگری آثارش ترجمه نمی‌شود.

نویسنده کتاب «مربای شیرین» تصریح کرد: البته در حوزه ادبیات کلاسیک ما شخصیت‌های موفق زیادی داریم، اما در میان همین‌ها هم فقط آثار خیام در سطح جهان معروف هستند. کسی روزی می‌گفت ملتی که این همه مفاخر و معرفت را به جهان عرضه کرده است، تا مدت‌ها در رستوران‌های کشور ژاپن به سبب بدرفتاری‌های برخی مهاجران، راه داده نمی‌شد.

او اظهار کرد: ‌ترجمه سفره جهانی است و اگر ما بتوانیم موقعیت‌های فعلی و اجتماعی را به دور از سیاست‌زدگی و

نظرات[۰] | دسته: آشنایی با ادبیات فارسی | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
کلمه در دستور زبان فارسی پيوند ثابت

 



کلمه در دستور زبان فارسی

کلمه فعلی و غیر فعلی:

کلمه بر دو نوع است:

۱٫      کلمه فعلی: کلمه ای که از ریشه یا ماده فعل گرفته شده باشد. مانند: سازه، آرام، کشش، دانا، راننده، دانشجو

۲٫       کلمه غیر فعلی: کلمه ای که این چنین نباشد را می گویند، مانند: پدر، ستمگر، گلاب

کلمه فعلی خود بر دو قسم است: کلمه ای که خود فعل باشد، مانند: رفتم، می رود، برو و دیگر اینکه غیر فعل باشد، مانند: دانا و برداشت.

کلمه کوتاه، بلند و بینابین:

کلمه گاهی کوتاه است مانند: “و”

گاهی بلند است مانند: “اجازه داده نشده بود”.

و گاهی متوسط است مانند: “کلاهدار”.

کلمه زنده و مرده:

یک کلمه ممکن است مرده و یا زنده باشد. زنده بودن کلمه به آن معناست که آن کلمه اکنون رایج است و کلمه مرده یا منسوخ به کلمه ای می گویند که سابق رایج بوده و اکنون به کار نمی رود. مانند: “پُس” به معنی پسر.

برخی از کهن گرایان دوست دارند که کلمات مرده زبان را زنده کرده و آنها را بکار برند، این کار تنها یک تعصب غیر علمی است و سبب نامفهومی و آشفتگی زبان می شود.

کلمه بومی و قرضی(اقتباسی):

کلمات از لحاظ اصل و منشاء بر دو قسم اند:

۱٫      کلمات بومی: کلماتی که اصلشان در همان زبان است؛ مانند کلمات فارسی تبار درست و رنج

۲٫      قرضی یا اقتباسی: کلماتی که از زبان های دیگر وارد شده اند؛ مانند کلمات عربی، آرامی، یونانی، فرانسوی، انگلیسی و… در فارسی.

ورود کلمات قرضی در زبان امری طبیعی و سبب تقویت آن زبان می شود به شرط آنکه از حد خارج نشود. بنابراین زبان

نظرات[۰] | دسته: آشنایی با ادبیات فارسی | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
پای درس عزّت امامِ عاشورا پيوند ثابت


کربلا

یکی از نقاط برجسته و نورانی حادثه عاشورا مسأله عزت نفس مۆمن

و ذلت ناپذیری مۆمنین است که در واقع تبلور قرآن کریم در عاشورا می باشد

چرا که خداوند در این رابطه می فرماید: « یقولون لئن رجعنا إلی المدینه

لیخرجن الأعز منها الأذل و لله العزه و لرسوله و للمۆمنین ولکن المنافقین

لایعلمون »(۱) یعنی منافقان خواهند گفت : وقتی که به مدینه باز گردیم

عزیزتران [ کفار ] ذلیل تران [ مۆمنان ] را اخراج خواهند نمود و حال آنکه

عزت فقط از آن خدا و رسولش و مۆمنین می باشد ولکن منافقین نمی فهمند!

و در جای دیگر منافقین را سرزنش می کند که چرا برای عزت یافتن به سراغ کفار می روند و حال آنکه تمامی عزت از آن خداست چه عزت دنیوی و چه عزت أخروی و حتی عزت ظاهری و موقتی که در دست کفار می باشد نیز از آن خداست که آن را به زودی پس خواهد گرفت: « أیبتغون عندهم العزه و لله العزه جمیعا » (۲).

و در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:

« خداوند تمامی امور مۆمن را به خودش واگذار کرده جز یک امر  آن این است که حق ندارد خود را خوار و ذلیل کند چرا که خدا عزت را برای خود و رسول و مۆمنین برگزیده است »(۳).

و در حدیث دیگری آمده است که:

« برای مومن شایسته نیست که خود را ذلیل کند، پرسیده شد: چه گونه ممکن است که خود را ذلیل می کند؟ فرمودند: کاری را انجام دهد که نیاز به معذرت خواهی پیدا کند یا وارد در کاری شود که قدرت انجام آن را ندارد »!!(۴)

به نظر برخی از تحلیل گران حادثه عاشورا مهمترین درس این واقعه عظیم درس عزت مندی و تسلیم نشدن در برابر مطامع مستکبرین می باشد و به همین دلیل بود که امام حسین علیه السلام حتی از روی تقیه هم حاضر نشد که با یزید بیعت بنماید و این بیعت نکردن فقط برای این نبود که مبادا ظلم یزید تأیید بشود بلکه بیعت را ذلت پذیری می دانست فلذا فرمود:

« ألا و إن الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله یأبی الله ذلک لنا و رسوله و المۆمنون و حجور طابت و طهرت و أنوف حمیه و نفوس أبیه من أن نۆثر طاعه اللئام علی مصارع الکرام.» (۵)

خوب در این عبارات حضرت توجه و تأمل شود چرا که آن حضرت می فرماید: « قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله » یعنی یزید نابکار که فرزند معاویه نابکار است من را مجبور بین دو امر ساخته بین شمشیر و بین ذلت؛ و دور است از ما خاندان هر گونه ذلتی، خدا و رسول وم ۆمنان حقیقی این را برای ما نمی خواهند و آن دامن های پاکی که من از آن بدنیا آمده ام این را نمی پسندد … !!!

بعضی نیز به اشتباه توهم می کنند که حرکت حضرت از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا صرفا برای این بوده است که بیعت نکند و یزید را تأیید ننماید و چون قرار بوده به زور از او بیعت گرفته و یا این که او را بکشند پس حضرت برای بیعت نکردن و کشته نشدن به این مسافرت تن داد !!!

 

بسیار واضح است که منظور حضرت از ذلت در متن فوق دقیقا بیعت کردن با یزید است پس این که کسی گمان کند بیعت نکردن حضرت با یزید صرفا برای این بوده است که ظلم های یزید مورد تأیید واقع نشود سخت در اشتباه است چرا که در این جملات معروف و مشهور که از حضرت نقل نمودیم تصریح شده است به این که علت بیعت نکردن این است که بیعت کردن مساوی است با خواری و ذلت که خداوند این را به مۆمن واگذار ننموده است چنانچه در حدیث امام صادق علیه السلام خواندیم و امام حسین علیه السلام نیز که معلم امام صادق علیه السلام بوده است قبل از او فرموده است: « أبی الله ذلک لنا و رسوله و المۆمنون » یعنی خدا و رسول و مۆمنون برای ما نمی پسندد که بیعت یا همان ذلت را بپذیریم !!

بعضی نیز به اشتباه توهم می کنند که حرکت حضرت از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا صرفا برای این بوده است که بیعت نکند و یزید را تأیید ننماید و چون قرار بوده به زور از او بیعت گرفته و یا این که او را بکشند پس حضرت برای بیعت نکردن و کشته نشدن به این مسافرت تن داد !!!

جواب این توهم غیرمنصفانه فرمایشات خود حضرت است که مکرر فرموده اند که من از مرگ فرار نمی کنم و برای این به کوفه می روم که کوفیان به من وعده نصرت و سپاه آماده را داده اند و اساسا اگر کسی قیام نکند امام نیست و در ضمن حضرت به صراحت از حرکت خود تعبیر به قیام و خروج نموده اند و مردم را دعوت به اطاعت از خود کرده اند. اگر صرفا قصد فرار از موت و از بیعت را داشتند دیگر دعوت مردم به امامت و خلافت خود بی معنی می نمود در ذیل عین عبارتهای منقول از آن حضرت را که بر مدعای فوق دلالت دارد می آوریم:

مهمترین درس این واقعه عظیم درس عزت مندی و تسلیم نشدن در برابر مطامع مستکبرین می باشد و به همین دلیل بود که امام حسین علیه السلام حتی از روی تقیه هم حاضر نشد که با یزید بیعت بنماید و این بیعت نکردن فقط برای این نبود که مبادا ظلم یزید تأیید بشود بلکه بیعت را ذلت پذیری می دانست

حضرت در روز عاشورا خطاب به کوفیانی که به او نامه نوشته بودند می فرماید:

« ألم تکتبوا إلیّ أن قد أیعنت الثمار و اخضر الجناب و إنما تقدم علی جند لک مجند … لا والله لا أعطیکم بیدی إعطاء الذلیل و لا أفر فرار العبید » (۶)

یعنی آیا به من نامه ننوشتید که میوه ها رسیده و همه جا سرسبز است و اگر بیایی بر سپاه آماده وارد شده ای … به خدا قسم خود را ذلیلانه به شما تسلیم نمی کنم و مانند بردگان فرار نخواهم کرد ».

« …و نحن نعلم أنا أحق بذلک الحق … و إن تسمعوا قولی و تطیعوا أمری أهدکم سبیل الرشاد » (۷).

اگر حرف مرا گوش دهید و امر مرا اطاعت کنید شما را به راه هدایت رهنمون خواهم کرد چرا که من شایسته ترین مردم به خلافت و جانشینی رسول خدایم!

« فلعمری ما الإمام إلا الحاکم بالکتاب القائم بالقسط … » (۸).

به جان خودم قسم که امام فقط کسی است که بر اساس قرآن حکم رانی کند و قیام به قسط نماید !!

« و أنی لم أخرج أشرا و لا بطرا و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمه جدی … » (۹).

من خروج و قیام نکردم برای لهو و خوشگذرانی بلکه خروج من برای اصلاح أمت و امر به معروف و نهی از منکر و عمل به سیره جدم می باشد!!

 

پی نوشت ها:

۱-سوره منافقون / ۸ .

۲- نساء /۱۳۹ .

۳و۴- کافی ج۵ ص۶۳و۶۴ .

۵- لهوف ص ۵۹ .

۶- ارشاد مفید ج۲ص۹۸

۷- کلمات امام حسین علیه السلام ص۳۱۶

۸- ارشاد ج۲ص۳۹

۹- بحار الأنوار ج۴۴ ص۳۲۹ .

حمید حاج علی                 

مدّرس حوزه علمیه              

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

نظرات[۰] | دسته: نور خدا | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
هیچ سقایی بمیرد تشنه لب پيوند ثابت

بود امیدم تا مرا یاری کنی
سالها بهرم علمداری کنی

ای دریغا شد امیدم نا امید
بی برادر گشتم و پشتم خمید

کس ندیده در عجم یا در عرب
هیچ سقایی بمیرد تشنه لب

در حرم گوید سکینه العطش
طفل ما از تشنه کامی کرده غش

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نظرات[۰] | دسته: گلچین شعر | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
نوحه حضرت عباس (ع) پيوند ثابت

ماه بخون شناورم، در خون نشسته در برم،          برادرم ، برادرم

**************

بر خیز و ای برادرم، پشت و پناه لشگرم

آبی رسان به خیمه ها، ای ساقی اهل حرم            برادرم،برادرم

**************

برخیز و ای میر سپه، روزم شده چون شب سیه

یکبار دیگر کن نگه، بنگر تو حال مضطرم               برادرم،برادرم

**************

برخیز و بین که در حرم، شیری ندارد اصغرم

چشم انتظارت یا اخی ، با غم نشسته دخترم           برادرم،برادرم

**************

برخیز و ای مرد وفا، این قوم پر جور و جفا

خندد به من در این عزا، زین غم شده خم کمرم    برادرم، برادرم

**************

برخیز و ای مه از زمین، در دامن زهرا حزین

یکبار دیگر دلنشین، برگو به من برادرم                   برادرم، برادرم

 **************

برخیز و گو حیدر مدد، یا حضرت داور مدد

زهرای من مادر مدد، برخیز و ای دلاورم             برادرم، برادرم

**************

برخیز نشسته دل غمین، چشم انتظار ام البنین

گوید به آوای حزین، مادر فدایت پسرم                  برادرم،برادرم

**************

خیز و ز جا تنها شدم، تنها درین صحرا شدم

بی بال و پر اینجا شدم، مضطر نشسته خواهرم        برادرم، برادرم

**************

زهرا شده بر سر زنان، زینب بگوید الامان

ام البنین با صد فغان، مضطر همه اهل حرم            برادرم، برادرم

******************

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
شعر مداحی حاج محمود کریمی پيوند ثابت

 

من کیم چون پاکبازان در ره پاکان مکینم

غم ندارم چونکه با اهل حقیقت همنشینم
گاه گاهی چون نسیم صبحگاهان با صفایم
گاه گاهی چون کلام عشقبازان دلنشینم

گاه در سوز و گدازم گاه در راز و نیازم 
گاه در اوج معانی گاه در بحر یقینم

مرغ روحم ز آشیان صدق در پرواز آمد
یافتم بینای خلق اولین آخرینم

جمله موجودات را دیدم که در فخرند باهم
هریکی می گفت در فضل و شرف من بی قرینم

خاک گفتا :من حسین بن علی را گرد راهم
آب گفتا :مهر زهرا بام نور خامسینم

باد گفتا :من غلام و جان نثار کوی اویم
نار گفتا: دشمنش سوزم به قهر آتشینم

مهر گفتا: گرد راه مرکبش را چهره سایم 
ماه گفتا: توسنش را بوسه زن بر صدر زینم

گفت جبرائیل هستم بنده دربار آن شه
خواند میکائیل مدحش گفت عبدش را معینم

سُفت اسرافیل دُر از لب که او را جان نثارم 
گفت عزرائیل با خصمش گه مردن به کینم

بعد ازآن گفتند ای انسان تودر عشقش چه کردی
گفت من صاحب وصال عشق آن، عشق آفرینم

روز عاشورا به موجودات بانگ اخرجوا زد 
جـز مرا، کز مرتـبت در کـاخ اجـلالـش مَـکیـنم

دست دادم جسم دادم فرق دادم چشم دادم  
تا فدا گردیده جان در راهِ آن نورِ مبینم

آن یکی بوسید دستش دیگری بوسید پایش  
این یکی گفتا که برگو کیستی ای نازنینم

گفت من ماه بنی هاشم سرور قلب زهرا
شبل حیدر ،زاده آزاده ام البنینم 

تک سوار یکه تاز عرصه میدان عشقم
جان نثار سید العشاق فخر راستینم

خوانده یزدانم زلطف و مرحمت، باب الحوائج 
دست گیر کل خلق از اولین تا آخرینم

معنی درس وفایم فانی راه بقایم
جرعه نوش چشمه علم امیرالمومنینم

دست دادم در ره حق تا که یزدان داد بالم 
با همه قدوسیان طیار در خلد برینم

روز مردی گر بیارم خم به ابروی کمانم
آیه نصرمن الله نقش بندد بر جبینم

ای عزاداران بشارت باد زهرا روز محشر
آورد بهر شفاعت دستهای نازنیم

تشنه لب در آب رفتم این سخن با خویش گفتم
من چگونه آب نوشم شاه را عطشان ببینم

مشک را پرکردم از آب و به خود گفتم که باید  
راه نزدیکی برای خیمه رفتن برگزینم

راه نخلستان گرفتم لیک از شمشیر دشمن
قطع شد دست علم گیر از یسار و از یمینم

فکر کردم دست دادم آب دارم غم ندارم  
سر فرازم ساقی اطفال شاهنشاه دینم

ناگهان دیدم که در ره ریخت آب و سوخت جانم  
تیر زد بر مشک آن خصمی که بود اندر کمینم

دیگر از دیدار اطفال حرم شرمنده بودم
تیر زد دشمن به چشمم تا که طفلان را نبینم

گفتم اکنون خوب شد خوب است بر گردم به خیمه
ناگهان بر سر فرود آورد عمود آهنینم

نظرات[۲] | دسته: گلچین شعر | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
امیر لشکر من پيوند ثابت

ای علمدار نام آور من امیر لشکر من ۲
پیکرت افتاده اندر بر من امیر لشکر من ۲
ای برادر تویی پشت و پناهم امیر لشکر من
پیکرت افتاده اندر بر من امیر لشکر من
ای علمدار نام آور من امیر لشکر من ۲
پیکرت افتاده اندر بر من امیر لشکر من ۲
بر خیز و بنگر یاور ندارم امیر لشکر من
جز تو برادر غمخواری ندارم امیر لشکر من
پیکرت افتاده اندر بر من امیر لشکر من
ای علمدار نام آور من امیر لشکر من ۲
پیکرت افتاده اندر بر من امیر لشکر من

بهروز رها

نظرات[۰] | دسته: اشعار آقای بهروز قاسمی (رها) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 171
  • 592
  • 213,972
No Image No Image