No Image
خوش آمديد!
دستورات طب سنتی در مورد کرونا پيوند ثابت

۳۴ راهکار و تدبیر “طب سنتی” برای پیشگیری از ابتلا به

“کرونا”

در این مطلب قصد داریم آموزه‌های “طب سنتی” برای پیگیری و درمان کرونا را مرور کنیم چرا که بر اساس مبانی طب سنتی، اصل اول برای مقابله و درمان بیماری‌های ویروسی که از طریق تماس قابل انتقال هستند، “تقویت سیستم ایمنی بدن” است.

  • ۰۳ اسفند ۱۳۹۸ – ۱۰:۴

به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم؛ با اعلام خبر ابتلای چند نفر از مردم کشورمان به “کرونا” و فوت دو نفر از این بیماران، متأسفانه موج ترس کاذبی در بین توده مردم کشورمان ایجاد شده و این تصور بین عموم شکل گرفته که ابتلا به کرونا، موجب مرگ بیمار مبتلا می‌شود!

ترس بی‌مورد از ویروس کرونا در حالیست که بنابر آمارهای رسمی جهانی، میزان کشندگی کرونا در مقایسه با آنفلوآنزا بسیار کمتر است و تعداد افرادی که هر ساله در فصول سرد سال بر اثر ابتلا به انواع آنفلوآنزا فوت می‌کنند، بسیار بیشتر از تعداد افرادی است که در سال جاری بر اثر ابتلا به کرونا فوت شده‌اند!

در این مطلب قصد داریم، آموزه‌های طب سنتی برای پیگیری و درمان کرونا را مرور کنیم چرا که بر اساس مبانی طب سنتی، اصل اول برای مقابله و درمان بیماری‌های ویروسی که از طریق تماس قابل انتقال هستند، “تقویت سیستم ایمنی بدن” است و در صوت برخورداری از یک سیستم ایمنی طبیعی و سالم، تقریباً تمام طیف‌های عوامل بیماری‌زا در صورت ورود به بدن، سیستم ایمنی بدن ما از پس این عوامل میکروبی و بیماری‌زا بر می‌آید.

در ادامه تدابیر طب سنتی در این زمینه آمده است که البته اکثر این دستورات به تنهایی هم اثر کافی برای پیشگیری یا درمان عفونت‌های تنفسی کافی هستند.

الف. توصیه‌های دارویی و تدابیر درمانی

ــ شربت عسل و آب لیمو: مقدار دلخواهی عسل را در آب حل کنید (حدّاقل یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آب)؛ سپس مقداری آب لیموترش تازه (یا آب لیموی خانگی) به آن اضافه کنید و آن را به آرامی و جرعه جرعه میل کنید؛ روزی دو تا سه لیوان از این شربت گوارا بنوشید.

ــ خوردن روزانه سه قاشق غذاخوری عسل

ــ مصرف سیاهدانه؛ مصرف سیاهدانه اثر تقویتی خوبی بر بدن دارد؛ برای این کار روزی یکی تا دو بار انگشت خود را در ظرف سیاهدانه برده و همان تعدادی که به انگشت شما می‌چسبد را به آرامی بجوید؛ می توانید سیاهدانه را پودر کنید و روی خوراکی‌هایی مثل پنیر بپاشید. (البته توجه داشته باشید که باید از مصرف سیاه‌دانه آسیاب شده کهنه جدداً پرهیز کرد)

ــ مصرف دوسین؛ دوسین ترکیب سیاهدانه و عسل است که اثر تقویتی خوبی بر بدن و سیستم دفاعی آن دارد؛ این ترکیب در خیلی از عطّاری­ها موجود است امّا با مخلوط کردن یک سوّم لیوان سیاهدانه آسیاب شده و ترکیب آن با یک لیوان عسل می­‌توانید آن را بسازید؛ میزان مصرف این ترکیب، روزی دو تا سه قاشق چایخوری است.

ــ مصرف روزانه یک تا سه قاشق مرباخوری مربای زنجبیل یا دو فنجان دم کرده زنجبیل

ــ چرب کردن بینی با روغن سیاهدانه یا روغن بنفشه

ــ مصرف دمنوش آویشن؛ روزی دو بار و هر بار یک قاشق غذاخوری آویشن را با یک و نیم لیوان آب، روی شعله کم بجوشانید تا یک لیوان سرخالی بماند؛ سپس آن را شیرین کرده (ترجیحاً با عسل) و میل کنید؛ برای اثربخشی بیشتر و نیز برای این که این جوشانده به همه سازگار باشد، ۵ عدد عناب را با چنگال خراش داده و همراه آویشن بجوشانید.

ــ دمنوش مرزنجوش، نعناع، زوفا، مریم گلی، گل‌گاوزبان، بابونه، عنّاب، پرسیاوشان، سرخارگل، دارچین، زنجبیل و … هم مناسب است.

ــ انجام حجامت؛ اگر تا به حال حجامت نکرده‌اید یا بیش از شش ماه از آخرین حجامت شما می‌گذرد، با مشورت یک طبیب مجرّب در زمینه طبّ سنتی نسبت به انجام آن اقدام کنید؛ حجامت، تأثیر واضحی بر افزایش توان سیستم ایمنی بدن دارد.

ب. تدابیر مربوط به زندگی روزمره

ــ مصرف روزانه سبزیجات؛ سبزیجات را ترجیحاً به صورت تازه مصرف کنید؛ برای مصرف از سبزی‌های معطر مثل نعناع، ریحان، پونه، سوسنبر، مرزه، بادرنجبویه، جعفری، شوید و … استفاده کنید.

ــ مصرف سبزیها و خوراکیهای نفاخ (مثل تره، تربچه، پیازچه) را کاهش دهید.

ــ سیر و پیاز را به‌صورت پخته در غذاها میل کنید تا ضمن استفاده از اثرات مفید آنها، دچار نفخ نشوید.

ــ مصرف روزانه سیب شیرین، انار شیرین، پرتقال شیرین، لیمو شیرین، هویج و شلغم پخته شده

ــ مصرف ادویه‌هایی مثل دارچین، زنجبیل و آویشن در غذا

ــ مصرف بادام؛ چند عدد بادام درختی خام و پوست کنده را قبل از هر سه وعده غذایی مانند آدامس به خوبی جویده و میل کنید.

پرهیزات

ــ غذاها و میوه‌های آبدار (مانند غذاهای حاوی گوشت و روغن زیاد، ماهی، شیر، ماست، هندوانه، و … )

ــ برای مصرف شیر، آن را با یک سوم حجم خودش، آب و چند نخود زنجبیل آسیاب نشده، بجوشانید تا آب اضافه شده به طور کامل بخار شود؛ بهتر است شیر را با عسل یا شیره انگور میل کنید.

ــ غذاهای مانده، خوراکی‌های حاوی مواد نگهدارنده، روغن‌های چند بار حرارت‌ دیده مانند فست‌فودهای سرخ‌شدۀ بازاری، تنقّلات بازاری مانند چیپس و پفک

ــ غذاهای غلیظ مانند گوشت گاو، بادنجان به‌خصوص میرزاقاسمی، گوشت‌های صنعتی، غذاهای خمیری مثل ماکارونی و نان غیر برشته و خمیر، و غذاهای چرب و سنگین مثل کلّه‌پاچه، موز و ….

ــ اگر به‌دلیلی مانند ضعف مجبورید مواد گوشتی بیشتری مصرف کنید، ترجیحاً از گوشت پرنده‌های کوچک استفاده کرده و در طبخ و مصرف آنها از ترشی‌هایی مانند سماق، آبلیمو، آبغوره، ربّ انار و … (در افراد گرم مزاج) یا آویشن و دارچین (در افراد سردمزاج) استفاده کنید.

ــ پرهیز از پرخوری و پرنوشی؛ پرهیز از درهم خوری و برهم‌خوری، پرهیز از آشامیدن زیاد آب خصوصاً آب بسیار سرد

ــ عدم زیاده‌روی در روابط زناشویی

ــ پرهیز از استحمام طولانی

ــ پرهیز از بدخوابی، دیرخوابی، بی‌خوابی و پرخوابی

ــ درمان مناسب یبوست مزاج

ــ پرهیز از فعالیت بدنی سنگین مانند ورزشهای سنگین و حرفه‌ای به خصوص اگر به آنها عادت ندارید؛ یکی از بهترین ورزش ها در این زمان‌ها برای همه افراد، به ویژه کودکان و افراد مسن، تاب‌سواری در فضای منزل است.

ــ پرهیز از بی‌حرکتی که باعث افزایش رطوبت بدن و افزایش استعداد بروز عفونت در بدن می‌شود.

ــ اصلاح آب؛ اگر به سلامت آب مصرفی خود شک دارید، باید بدانید جوشاندن (یک دقیقه) یا افزودن کمی سرکه یا آب­لیموترش یا سکنجبین به آب، بسیاری از ضررهای آن را جبران می‌کند.

ــ جلوگیری از ورود مواد سمّی به بدن؛ عدم مصرف سیگار و قلیان؛ عدم استفاده از حشره‌کش‌ها یا خوش بوکننده‌های مصنوعی، تهویه مناسب محیط به ویژه آشپزخانه و …

روش های ضدّعفونی کردن هوا

برخی توصیه های طب سنتی در این زمینه کاربردی و راهگشا هستند:

ــ دود کردن اسفند یک گزینه مناسب برای پاکسازی محیط است؛ می­‌توانید از دود اسفند به تنهایی یا همراه با افزودنی‌هایی مانند کندر، سقّز، گلپر و کاه برای ضدّعفونی کردن هوا استفاده کنید.

ــ دود دادن روزانه عنبرنسارا هم در کاهش شیوع بیماری‌های عفونی بسیار موثر است.

ــ گذاشتن سیر، میخک، برگ بو …. در چند نقطه از منزل

ــ پاکسازی سطوح با آبی که در آن مقداری سرکه ریخته‌اید.

ــ بوییدن بوهای مناسب مثل بوئیدن سیب، به، گلاب، عرق بهارنارنج، عرق بیدمشک، برگ شمعدانی عطری، نعناع، سرکه، پیاز یا سیر در طول روز

ــ در صورت ضرورت، یک پارچه نخی را خیس کرده و به عنوان ماسک استفاده کنید؛ اگر کمی سرکه یا آبلیمو هم با آب مخلوط کرده و چفیه را در آن خیس کنید، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.

ــ ماسک­‌های یک­بارمصرف معمولاً کارآیی چندانی ندارند و استفاده از ماسک‌های فیلتردار ارجح است اما در صورت ناچاری بهتر است ماسک­های یک­بارمصرف را نیز با کمی سرکه یا آبلیمو آغشته کرد.

“دکتر وحید علیان‌نژادی؛ پژوهشگر طب سنتی

نظرات[۰] | دسته: افزایش معلومات | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
راز اشک های رهبر انقلاب برای سردار سلیمانی پيوند ثابت

حاج قاسم معنای استقامت را نه در یک جبهه و وجهه بلکه در مسیری مستمر و طولانی (بیش از ۴۰ سال) و در وجوه مختلف به منصه ظهور رساند و تا پای جان بر عهدی که بسته بود محکم و راسخ ایستاد.

راز اشک‌های‌ رهبر انقلاب در آستانه چله‌نشینی بهشتی «حاج قاسم»به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در یادداشتی به قلم «دکتر  مصباح الهدی باقری کنی» پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) آمده است: مفاهیمی است که سال‌ها می‌خوانی‌اش یا می‌شنوی‌اش، اما نمی‌توانی خوب درکش کنی، خوب بفهمی‌اش، خوب اندازه‌اش بگیری و خوب تطبیقش دهی تا اینکه روزی در مواجهه‌ای، انگار برایت پرده‌ها کنار می‌رود و آن مفهوم را، بالعیان می‌بینی و با تمام حس و حال درکش می‌کنی… حال خوبی دارد آن لحظه…

با شهادت حاج قاسم، این گره‌گشایی‌ها بار‌ها و بار‌ها متحیرم ساخت. مفاهیمی که سال‌ها فقط می‌دیدم و می‌شنیدم و می‌خواندم‌شان، و ذهنم در عین قرابت و همسایگی با آنها، نمی‌توانست طول و عرض و عمق و ارتفاع‌شان را درک کند، به ناگاه از پی پرده مستوری بیرون آمدند و با وسعتی تمام رخ‌نمایی کردند.

«ادب» یکی از این مفاهیم بود. همیشه وقتی در روضه‌ها و نوحه‌ها از استواری، صلابت، شجاعت و رشادت حضرت عباس دم می‌زدند می‌توانستیم به ساحت این مفاهیم نزدیک شویم، ولی وقتی به «ادب حضرت» اشاره می‌کردند و گریز می‌زدند، می‌ماندیم که آن صلابت و شجاعت چگونه با این «ادب» عجین شده و شخصیتی ناب می‌سازد. یک جنگاور رشید و شجاع و غیور چگونه «ادب» می‌کند؟ یا بهتر بپرسم چگونه دلیری می‌ورزد درحالی‌که «ادب» می‌کند؟ این ادب چیست و چه دارد در خود و چه می‌کند با این «من» انسانی؟

حاج قاسم برای من همه جواب این سوال بود. وقتی او را و سکنات و حرکاتش را می‌بینم، «ادب» برایم تجسد و تجسم پیدا می‌کند و معنا می‌دهد. وقتی او را می‌بینم انگار همه گم‌شده خود درخصوص ادب را می‌یابم. با او، «ادب» دیگر مبهم نیست، تار نیست، عین روز، روشن و ظاهر و حاضر است. وقتی دقیق‌تر می‌گردیم، «ادبِ حاج قاسم» در چند نوع و جای، خود را نشان می‌دهد:

۱- ادب نفْس

حاج قاسم، مهار نفس خود را در اختیار داشت. طوری آن را اسیر خود کرده بود که نایِ طغیان و سرکشی از آن گرفته شده بود. با اینکه هرچه می‌گذشت بر اعتبار ملی و بین‌المللی‌اش افزوده و شخصیتی بی‌تا می‌شد، اما این شهرت، هیچ تغییری بر رفتار و کردار و تعاملات او ایجاد نکرد. نفسش رام رام شده بود و در مشتش بود و اجازه سرکشی پیدا نمی‌کرد.

دوستی که از مدیران بانک مرکزی بود برایم تعریف می‌کرد: رفته بودم دفتر رئیس‌کل. دیدم حاج قاسم آنجا نشسته. وقتی بود که تازه حاج قاسم به شهرت و اعتباری رسیده بود. زود جلو رفتم و دیدم ایشان مثل یک ارباب‌رجوع معمولی منتظر مانده تا اجازه ورود بدهند. زود او را به داخل اتاق رئیس راهنمایی کردم.

رئیس‌کل در جلسه بود. من از فرصت استفاده کردم و درمورد فیلمی که چند وقت پیش از ایشان بعد از شکست عملیات کربلای چهار دیده بودم صحبت کردم و گفتم: «سردار! شما را دیدم که به واسطه شهادت تعداد زیادی از بچه‌های لشکر ثارالله چقدر ناراحت بودید و چقدر متضرعانه گریه می‌کردید و بی‌تاب بودید و آشفته‌حال همرزمان شهیدتان». حاج قاسم نگاهی به من کرد.

فهمیدم از این تعریف و مدح، معذب و ناراحت شده. رو به من گفت: «درود بر همان قاسم سلیمانی، حیف که همه آن حال رفته و چیزی نمانده…» آری، حتی به اندازه دمی و لحظه‌ای اجازه نداد نفسش قلقلک بیاید و کمی حال کند. زود مهاربندش را گرفت و با الفاظی راه خوش آمدن (بی‌محتوا و توخالی) را بست.

۲- ادب بندگی

حاج قاسم برای خدا بنده بود؛ عبدالله به معنای اتم و دقیق کلمه. آن‌هایی که نماز‌های حاج قاسم را دیده‌اند، آن را پر از خلوص و اخلاص نقل می‌کنند. هیچ می‌شد مقابل حق. به رعشه می‌افتاد، گریه می‌کرد، زار می‌زد. انگار خطبه همّام و وصف شب و روز متقین به‌تمامه در او حلول کرده بود:

«أَمَّا اللَّیْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِینَ لاَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً. یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِم…».

اما شب‌هنگام بر پاى خود (به نماز) مى‌ایستند و آیات قرآن را شمرده و با تدبر مى‌خوانند، به وسیله آن، جان خویش را محزون مى‌سازند و داروى درد خود را از آن مى‌طلبند…

«وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ، أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ. قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى، وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض… لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ، وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ. فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ…»
به هنگام روز، دانشمندانى بردبار و نیکوکارانى باتقوا هستند، ترس و خوف (در برابر مسئولیت‌هاى الهى) بدن‌هاى آن‌ها را همچون چوبه‌هاى تیر، تراشیده و لاغر ساخته است، آن گونه که بینندگان (ناآگاه) آن‌ها را بیمار مى‌پندارند، در‌حالى‌که هیچ بیمارى‌ای در وجودشان نیست… از اعمال اندک، خشنود نمى‌شوند و اعمال فراوان خود را زیاد نمى‌شمارند، بلکه پیوسته خود را (به کوتاهى و قصور) متّهم مى‌سازند…

حاج قاسم، بنده آب و نان و مقام و رابطه نبود، بنده تعلق نبود، وارسته بود و خودساخته. خود را مقابل خدا حاضر می‌دید و خدا را ناظر. به درک شهودی این مقام و موضع رسیده بود. بندگی را زینت همه قدرت و شوکت دنیایی‌اش می‌دانست و در سخت‌ترین موقع‌ها و موقعیت‌ها، آن را از یاد نبرد و همه عزت و جلال را از خدا دانست و از خدا خواست.

بندگی راست و درست، مردم‌داری را به ارمغان می‌آورد و حاج قاسم یک مردم‌دار بود. بندگی او را گوشه‌گیر و عزلت‌نشین نکرد بلکه مردم‌داری و مردم‌یاری را شعبه‌ای از بندگی حقیقی می‌دانست. در میان مردم بود و با مردم. هیچ مانعی او را از مردم جدا و دور نکرد. کاملا برای مردم قابل دسترس بود و برای محرومین، در دسترس‌تر.

۳ – ادب سربازی

حاج قاسم در عین اینکه برای نیروهایش یک فرمانده بزرگ و وسط میدان بود، برای فرمانده‌اش هم یک سرباز تمام‌عیار بود. مِن و مِن در کارش نبود. در مقابل اوامر فرمانده، ان‌قلت نمی‌آورد. جلو و عقب نمی‌انداخت و نمی‌افتاد. وقتی فرمانده برایش یک مأموریت را ترسیم می‌کرد، کمتر از چرایی‌اش می‌پرسید، بیشتر دنبال چگونگی اجرایش بود. این را چه در دوره جنگ و چه بعد از آن در وجود خودش تربیت کرده بود. یقین داشت به اطاعت اولی الامر و آن را ادامه اطاعت خدا و رسول می‌دانست؛ لذا بیشتر به ثمره تبعیت فکر می‌کرد و آن را راهگشا می‌دانست.

کاملاً گوش به فرمان بود و تمام اهتمام را به کار می‌گرفت تا امر و کار ولی، راه بیفتد. آن‌قدر این ادب در او ممتاز و راقی بود که هیچ‌وقت ذهن و فکر، ولی را در موضوعات و مشغولیات خود (شخصی و سازمانی) اشغال نمی‌کرد. در یک کلام کارگزار بود و نه بارگزار…

این گونه بودن، حاج قاسم را به یک «هم‌صحبت» خوب و دلنشین تبدیل کرده بود. «هم‌صحبت» از جان‌گوش می‌دهد، با تمام وجود می‌فهمد، با تمام خلوص اطاعت می‌کند و با تمام اهتمام به نتیجه می‌رساند و تازه «فاذا فرغت فانصب» می‌کند. نیک می‌دانیم که هم‌صحبتی چه نقش بزرگ و گوهر دردانه‌ای است آن‌گاه که حضرت امیر (علیه‌السلام) در نبود آن، با چاه درددل می‌کرد. ادب سربازی حاج قاسم را تا مقام هم‌صحبتی بالابرده بود.

۴- ادب رزم

حاج قاسم فرمانده مرکزنشین و زیر کولر نشین و در یک کلام راحت‌نشین نبود. بیایی بود و برویی نبود. همیشه وسط میدان و در میان نیروهایش بود. در عین جدیت و قاطعیت و حتی عصبیت در حیطه مأموریت، قلبی مهربان داشت و پرعاطفه. نیروهایش او را فقط دوست نمی‌داشتند، بلکه عاشقش بودند.

از آن طرف، دشمن از هیبت و هیأتش سخت می‌ترسید و می‌لرزید. جبهه‌ای که در او حاج قاسم بود، سنگینی کفه‌اش خوب به جبهه مقابل می‌چربید و دشمن را زار و نزار و بیچاره کرده بود. هرچه تعاطف و ملاطفت داشت خرج همرزمانش می‌کرد و هرچه سختی و شدت داشت، بر سر دشمن فرود می‌آورد. در عین جدیت و قاطعیت، هرچه نرم‌خویی و شفقت بود برای همسنگرانش بذل می‌کرد و هر چه تندخویی و تلخی بود خرج دشمن زبون می‌کرد. اشداء علی الکفار بود و رحماء بینهم.

در پشت جبهه هم، غالب ظرف مودتش را نثار خانواده شهدای همرزمش می‌کرد و از اهل و عیال آن‌ها غافل نبود. بچه‌های‌شان را پدری می‌کرد و مادران‌شان را پسری… نشست و برخاست با آن‌ها را به صورت تشریفاتی و رفع تکلیفی انجام نمی‌داد، می‌رفت محضرشان تا باری را بردارد و غم‌شان را سبک‌تر کند و البته خودش هم تسلی بگیرد. آن‌ها که حاج قاسم را خوب می‌شناسند، می‌دانند که غم از دست رفتن همرزمان، چقدر او را بی‌تاب می‌کرد و مصیبت‌زده و صاحب عزا. با این همه تلاش می‌کرد با تفقد و رسیدگی به اهل و عیال شهدا، آن‌ها را پدری کند… و برای همین بود که بچه‌های شهدا بعد از شهادت او، می‌گفتند: انگار دوباره یتیم شده‌ایم.

دوستی تعریف می‌کرد که یک روز مانده به پایان جنگ غزه (روز بیست‌ویکم جنگ) پیشنهاد آتش‌بس برای پایان روز بیست‌ودوم، از سوی هر دو طرف جنگ پذیرفته شده بود. وقت نماز مغرب و عشاء شد. صدای هق‌هق گریه و استغاثه حاج قاسم، سر نماز آن قدر بلند بود که ما را متحیر و مبهوت ساخته بود.

بعد از نماز به خودم جرأت دادم و پرسیدم از چرایی این همه گریه و فغان و استغاثه. فرمانده جواب داد: «در این ۲۴ ساعت آخر جنگ که رژیم صهیونیستی خیالش راحت شده که رسوایی‌اش بیش از این نمی‌شود، هرچه آتش و بمب و موشک دارد بر سر مردم غزه خصوصاً بچه‌های بی‌پناه می‌ریزد و این بچه‌های بی‌دفاع و مظلوم و معصوم را به خاک و خون می‌کشد. از این همه فاجعه‌ای که می‌خواهد در این ۲۴ ساعت آینده، پیش بیاید ناراحت و مصیبت زده‌ام و با ندبه و استغاثه، از خدا رفع بلا خواستم.»

۵ – ادب استقامت

حاج قاسم ذیل حقیقت: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّهِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ… تعریف می‌شود یعنی در زمره کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند»، خدا هم به آن‌ها بشارت می‌دهد که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!…

قالوا ربنا الله، شرط لازم و ثم استقاموا، شرط کافی برای رسیدن به رحمت لایزال الهی و آرامش حقیقی است.

حاج قاسم، استقامت را خوب بلد بود. استقامت، انتخاب سخت‌ترین مسیر است. برخی از دوستانش بعد از جنگ، مسیر را شُل آمدند و آرام آرام کنار کشیدند و به انتخاب‌های اوقات فراغتی مشغول شدند، اما حاج قاسم بر همان مسیر مبارزه و جهاد ماند (الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا) و هرچه جلوتر رفت، اتقان راه و طریقش بیشتر شد (لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا).

مسلم است که استقامت بر مسیر، بسیار بیشتر از انتخاب مسیر ابتلا دارد و سختی. ادب استقامت یعنی خود را در مسیر سخت‌ها و سختی‌ها قرار دادن و برگزیدن بالاترین درجه ایثارگری‌ها و فداکاری‌ها (از هر حیث و جهتی) و مهم‌تر از همه بی‌منت و دریغ. حاج قاسم، خود را سپر قرار داده بود تا مردمانش سر راحت بر بالین بگذارند.

بدانیم که انسان اهل این معنا (استقامت)، تمام طلبش این است: «ای همه طوفان‌ها و بوران‌ها،‌ای همه شداید و غلایظ، بر من فرود آیید که من خریدار شمایم با بالاترین قیمت، که همان جان شیرین است.» جزای این گونه سعی و تلاشی هم، رحمت واسعه الهی است و چه چیز بهتر از این.

حاج قاسم معنای استقامت را نه در یک جبهه و وجهه بلکه در مسیری مستمر و طولانی (بیش از ۴۰ سال) و در وجوه مختلف به منصه ظهور رساند و تا پای جان بر عهدی که بسته بود محکم و راسخ ایستاد و هیچ‌گاه نه کم آورد و نه کم‌فروشی کرد. شاید این گونه ترور ناجوانمردانه (و به شهادت رساندن حاج قاسم)، خود نوعی عجز عمیق دشمن از به زانو در آوردن سردار در یک میدان رودررو را نمایان می‌سازد. به بیان دیگر، استقامت بر آرمان و مسیر، مرگ زیباتری را برایش رقم زد.

آری، حاج قاسم این چنین ادب کرد. ادبی از جنس سرداری. ادبی که در هر جا قرار می‌گرفت او را نمونه می‌ساخت و الگو. این ادب حاصل یک روز و یک شب نبود. مراقبتی دائم و ممارستی همیشگی می‌طلبید. او خوب فهمیده بود از کجا باید به کجا رسید. او می‌دانست اگر بنده حقیقی باشد و نفسش را مهار کند، ابواب حکمت و شجاعت و رشادت به رویش باز می‌شود و طریقش جز به شهادت منتهی نمی‌شود.

فلذا از راهش وارد شد و دنبال نسخه‌ها و میانبر‌های جعلی نبود. این راه آنقدر امن و مطمئن است که بزرگ‌مان، مشی حاج قاسم و حاج قاسم شدن را بسیار فراتر از یک جریان و جریان‌سازی صرف دانست، او را یک کل جامع دانست و یک مکتب. بدانیم که جریان‌ها می‌آیند و می‌روند، اما مکتب‌ها می‌مانند و می‌سازند. شهادت حاج قاسم، مکتبش را ماناتر از قبل بیمه کرد. حالا دیگر سعادتمندی و عاقبت‌به‌خیری این مکتب، آن هم پیش چشمان همه آزادگان و آزادی‌خواهان عالم شاهد و گواه است. ادب حاج قاسم صبغه این مکتب است و خون حاج قاسم، اعتبار آن را امضا کرده است.

حالا شاید بیشتر راز اشک‌های آقا را بفهمیم.

منبع: مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
تقدیم به سرداران شهید پيوند ثابت

تقدیم به شهدای عزیز المهندس و سردار سلیمانی

المهندس خوشا به حال تو
غرق خونی و این جلال تو
رفتی و خوش به حال تو سردار
با شهادت تو اندرین پیکار
شهد شیرین حق گوارایت
عهد دیرین حق گوارایت
دشمن تو اگر حماقت کرد
بر همه مسلمین جنایت کرد
گرچه دشمن به تو تهاجم کرد
خاوران را پر از تلاطم کرد
تا رجب میشود تحمل کرد
آن زمان با عدو تقابل کرد
انتقام تو را سلیمانی
گیرد از دشمنت خراسانی
سیدی از سلاله ی زهرا
انتقامی کشد وی از اعدا
عزم ایرانیان شده جازم
انتقام تو میشود لازم
دشمنت آب خوش نمی نوشد
تا زمانی که خون تو جوشد
خواب دشمن دگر پریشان است
کاخ آنان بسوی ویران است
کاخ شیطان سیه شود دیگر
از دم تیغ پیرو حیدر
مالک اشتر علی رفتی
بازوی اکبر علی رفتی
این علم گر ز دست تو افتاد
دست دیگر کند علم آباد
با شهادت تو جاودان گشتی
مرد اول درین جهان گشتی
بی شهادت تو می شدی آخر
مرگ ننگین تو را چه در بستر؟
این شهادت چقد به دنبالت
کوه و صحرا نموده غربالت
آرزوهای او چه طولانی
تو برآورده ای سلیمانی
او سر و دست و پای تو میخواست
بوسه بر ردپای تو میخواست
هم نشانی ز قاسم و اکبر
هم گلوی بریده ی اصغر
هم نشانی ز آن ابوفاضل
بی سری از که کرده ای حاصل
ای به قربان آن سرت قاسم
آن چهل پاره پیکرت قاسم
سر سردار ما کجا افتاد
کوفیان مسلمم کجا جان داد
ای شهادت که را بغل کردی؟
با فراقش چه بر من آوردی؟
او تو را برد و داغ تو مانده
نفخه صوری بر این جهان خوانده
قامت تو چو در قعود آمد
عالمی در برت سجود آمد
هند و بیروت و کاظمین را بین
میوه های شهادتت بر چین
خون تو خانه های شیطانی
یک به یک میبرد به ویرانی
بهتر از هرکه تو که میدانی
تو ز ثاراللهی سلیمانی
خون تو خون پاک اربابست
جوشش خون تو نشان دادست
یار آقا خدا نگهدارت
دلبر ما خدا نگهدارت
خواهشی دارم از تو ای سردار
خیل جاماندگان تو وا مگذار
کن دعا غرق خون تمام ما
با شهادت رهیم ازین دنیا

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
۱۸ دی ماه ۱۳۹۸

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
تقدیم به سردار سپهبد سلیمانی پيوند ثابت

یک سپاهی که خود سپاهی بود
بر همه مسلمین پناهی بود
یک مدیر جهادی میدان
مومنان را چه پایگاهی بود
پهلوانی میان هر پیکار
صاحب رتبه، جایگاهی بود
او به شطرنج خاوران هر جا
پا نهاده بسان شاهی بود
هر کجا مشکلی پدید آمد
حاضر، آماده، روبراهی بود
یک چریک منظم سرباز
صاحب عز و فر و جاهی بود
در صلابت چو شیر خشم آلود
در عطوفت چو بی پناهی بود
مهر تابان به ظلمت شب بود
در لطافت بسان ماهی بود
غمگساران او به هر جایی
در عجب این چه قتلگاهی بود
خون مظلوم او چو جاری شد
بر صراط حقش گواهی بود
یک کلام از همه شنید عالم
خونبهایش فقط الهی بود
دشمنان را بگو که می دانید
عزت او ز بیگناهی بود
این شهادت مبین مبارکباد
دشمنش را چه رو سیاهی بود

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران ۱۸دی ۱۳۹۸

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
واکنش شعرا به شهادت سردار سلیمانی پيوند ثابت
از خاک ما سردار می‌جوشد /کم نبودند در این خاک سلیمانی‌ها

در پی شهادت سردار رشید اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی به دست دژخیمان سفیانی،

تنی چند از شعرای کشور، واکنش خود را قالب سروده‌ها و ابیاتی ابراز کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، در پی شهادت سردار رشید اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی،

شعرای مطرح کشور، واکنش ادبی خود را نسبت به این داغ جانسوز ابراز کردند. متن

این اشعار را در ذیل می‌خوانید:

شعر «خدا با ماست» سروده رضا اسماعیلی که برای مهر ارسال شده است:

میهن من

سروی‌ست راست قامت

در جنگل نامردمی‌ها

که لشکری از داس‌های خونریز

از هر سو او را احاطه کرده‌اند

ولی باکی نیست

چرا که هر شاخه‌ی او

شمشیری را می‌ماند

که آبدیده‌ی ُگدازه‌ی خشم است

آن چنان که

درخشش برق آن

زهره‌ی هر آهنی را می‌ترکاند.

میهن من

اشکی‌ست چکیده بر گونه‌ی تاریخ

در جغرافیای ظلم

و مظلومی‌ست سربلند و پر آوازه

که به بلندای قامت خورشید

لاله کاشته

و درفش «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه» را

در کربلای عطش

-با دستان آزادگی –

همچنان در اهتزاز نگاه داشته.

میهن من

چونان شیری خشماگین

بر گوش تمدن هرزه گرد

نعره‌ی انتقام می‌کشد

و تمام هرزگان بی‌ریشه را

به مصافی خونین فرا می‌خواند.

میهن من

با «حماسه» ارتزاق می‌کند

و «شهادت» را َنفس می‌کشد

و لاشخوران قدرت خوار را

چنین ندا می‌دهد که:

اگر شما اصحاب خمیازه‌اید

و با پستی

همکاسه

ما به شهامت ُشهره‌ایم

و با خطر

همُسفره

و باکمان نیست از ُکشته شدن

«که در ُکشتن و ُکشته شدن پیروزیم.»

***

همچنین راضیه رجایی، شاعر و فعال فرهنگی خراسانی، مسئول دفتر شعر حوزه هنری خراسان رضوی، نیز به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، یک رباعی سرود. این شعر را که برای مهر ارسال شده است در ادامه خواهید خواند:

«سرها اگر بر دار می‌جوشد

در سینه خون یار می‌جوشد

ماییم و خیل حاج قاسم‌ها

از خاک ما سردار می‌جوشد»

***

شعر نفیسه سادات موسوی، شاعر جوان کشورمان در پی شهادت سردار رشید اسلام «حاج قاسم سلیمانی» را در نیز در ادامه خواهید خواند:

دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها

بی‌دوام است ولی خنده شیطانی‌ها

کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا

کم نبودند در این خاک سلیمانی‌ها

جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت

کی جهان دیده از این گونه فراوانی‌ها؟

آرزو داشت به یاران شهیدش برسد

رفت پیوست به حاج احمد و طهرانی‌ها

شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ

کم مباد از سرشان سایه نادانی‌ها

برسانید به آنها که پشیمان نشوند

ثمری نیست در این دست پشیمانی‌ها

غیرت است اینکه همه پیر و جوان می‌بندند

گره بر چکمه و سربند به پیشانی‌ها

انتقامش به خدا از حججی سخت‌تر است

وای از مشت گره‌کرده ایرانی‌ها!

راهی قدس شده لشکر آزادی قدس

این خبر را برسانید به سفیانی‌ها

***

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری نیز به مناسبت شهادت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در کانال تلگرامی خود نوشت:

این چند بیت را مدتها قبل گفته بودم ولی به دلایلی منتشر نکردم، حالا با دریغ و درد وقت نشرش شده است؛

‏ای قهرمان سپهبد کرمانی

‏سردار دل، عزیز سلیمانی

‏فرماندهان امیر تن و جسمند

‏تو صاحب تسلط بر جانی

‏بازیچه صلابت تو داعش

‏مقهور توست نصره شیطانی

‏آنجا که جنگ عرصه‌ی تو باشد

‏جز چیرگی و نصر نمی‌دانی

‏در زیر حکم حکمت و تدبیرت

‏ایرانی و عراقی و افغانی

‏رمز صلابت تو چه بود اسلام

‏زان مرزدار عزت ایرانی

‏آنجا که این و آن پی دنیایند

‏همراه و همقطار شهیدانی

‏ای افتخار لشکر ثارالله

تا روزگار ماند، می‌مانی

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
شهادت حاج قاسم سلیمانی پيوند ثابت

تو رفتی و همه ایران به ماتم تو نشست

ز داغ تو کمر ملتی ز غم بشکست

به خون پاک تو سوگند ای شهید عزیزم

که دشمن تو ز خونریزیت نخواهد رست

 

نصرالدین کریمی ( مبین) سیزدهم دی ماه ۱۳۹۸

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
ولادت حضرت زینب (س) پيوند ثابت

Image result for ‫میلاد حضرت زینب‬‎

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
روز پرستار پيوند ثابت

Image result for ‫میلاد حضرت زینب‬‎

نظرات[۰] | دسته: مناسبتها | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
رضا (ع) پيوند ثابت

ای هشتمین ستاره ی برج ولا رضا
مخلوق و خالق هر دو ز تو شد رضا رضا
تو پادشاه اهل هنر گشته ای چه خوب
دادی به هرچه اهل هنر تو صفا رضا
باران رحمتی که ز ابر تو میچکد
خوش میشود کویر ز آب و هوا رضا
هر بینوا که خسته شود در میان خلق
در ملجا تو میشود او با نوا رضا
هر جا غریبه از همه کس خسته میشود
از عمق جان و دل بزند او صدا رضا
احوال هر کسی به حرم میشود بهین
گردد غریبه در حرمت آشنا رضا
هر چه غریبه آرزوی غربت تو کرد
چون موطن بقیع بزند غربتا رضا
یارب غریب خاک خراسان نما مبین
تا از شفاعتش بشود در جزا رضا

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران


 

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 
جشن رمضان پيوند ثابت

عید فطر و جشن رمضان آمده
امتحان پایان ز رحمان آمده
میگساران جام می را پر کنید
ساغری از نهر رضوان آمده
کف زنید و دف زنید و پا بکوب
کوری چشمان شیطان آمده
شبنم رحمت نشسته بر تنم
بر کویر دل چو باران آمده
شد مهیا چون بساط عیش ما
هدیه ای از سوی رمضان آمده
مرحبا بر روزه داران مرحبا
عید پاکی از گناهان آمده
ای بدا بر روزه خواران ای رفیق
دستشان خالی ز این خوان آمده
توبه کردیم و خدا بخشیدمان
بر گناهان خط پایان آمده
دست خود دیگر مده بر دشمنت
روح تو تازه به سامان آمده
سر منه بر دامن شیطان دگر
بار دیگر چون به میدان آمده
ای «مبین» گفتی تمام نکته ها
مژده! مژده! وصل جانان آمده

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

عید فطر ۱۳۹۸ (۱۳۹۸/۰۳/۱۵)

نظرات[۰] | دسته: اشعار نصرالدین کریمی (مُبین) | نويسنده: mobinkarim | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

آمار

  • 0
  • 151
  • 158
  • 211,559
No Image No Image