نمی دونم کجایی دلبر من؟

نمی دونی چه آمد بر سر من؟

نشستم با دل خون با خیالت

بیا جانا، دمی اندر بر من

نصرالدین کریمی ( مبین) از زیاران
پنج شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹

ز اشک و آه مظلومان ، حذر کن

به حال زار آنان، یک نظر کن

صدای ریزش دل بس مهیب است

ز این شام سیه رو به سحر کن

نصرالدین کریمی ( مبین) از زیاران

چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

به اشک و ناله ی لیلی خدایا

به افغانی که شیرین داده آوا

به سوز سینه ی مجنون و فرهاد

دل عاشق، خدا، غمگین مفرما

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

الهی که غم و هجران نبینی

گل نومیدی از بستان نچینی

وجودت از بلاها در امان باد

کنار یار خود خندان نشینی

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

سلامت باشی و دل زنده و شاد

ز بند رنج و غم گردی تو آزاد

بهار آمد، گل آمد، بلبل آمد

الهی دشت جانت گردد آباد

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

دلم کرده هوای نینوایت

هوای مرقد و صحن و سرایت

حسین جانم به عباس علمدار

نصیبم کن دوباره کربلایت

نصرالدین کریمی ( مبین)
چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹

طبیعت شد جوان ، فرخنده بادا

جوانی بر جهان، فرخنده بادا

به رقص آمد گل و در نغمه بلبل

بهاران شد عیان، فرخنده بادا

نصرالدین کریمی (مبین)
سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

ساغر و ساقی، سلامت می دهد

سنبل و سوسن، علامت می دهد

موسم روز نو و فصل بهار

دلخوشی ها را اقامت می دهد

نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

فقط دور غلط را خط کشیدیم

درستی را ولی هرگز ندیدیم

قضاوتهای بی مورد نمودیم

که تا اینگونه پستی را خریدیم

نصرالدین کریمی (مبین)
سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

منم مجنون تو، لیلی کجایی؟

شکستم، من بریدم، از جدایی

هزاران وعده دادی این دلم را

بیا، بگشا، دلم رو به رهایی

نصرالدین کریمی ( مبین) از زیاران
سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹