ای حرمت برده دل، از همه ی عرشیان
طوف حریمت شده، خیل ملک هر زمان
طوف ترا می کند دم به دم از بس ملک
بر حرمت غبطه ها برده که ، باغ جنان
ضامن آهو رضا ،ضامن من می شوی
آهوی این شهر شد شهره به عالم چنان
کی بپرد از برت کفتر کویت رضا
گیر مرا هم به بر ده به منم تو امان
دعبل اگرچه نیم لیک امام رئوف
شعر مرا کن نظر زیر لبت آن بخوان
درب حریمت بود باز به روی همه
بنده نوازی کنی دوست نه بیگانگان
با دل غمگین «مبین» دور بماند از حرم
شاد نما این غمین، برحرم خود رسان
وزن شعر: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران